loader-img-2
loader-img-2

عملیات شناسایی سکوی الامیه4(زمانی که دریا و موجها بد جور با قایق های ما غریبی می کردند)


دریا آرام بود و من تشنه بودم. پارو زدن حسابی عرقم را در آورده بود. نمی دانم چند ساعت بود که روی آب بودم. «الهی» هم مثل من بود. صدای نفس نفس  زدنش به گوشم می رسید. دلم می خواست آب دریا شیرین بود و سرم را در آب دریا می کردم و قلب قلب می خوردم.

یاد «خیمه دوز» افتادم. از مربیان خوب آموزش غواصی بود. روزهایی که از ساعت هشت صبح تا چهار بعد از ظهر توی آب بودیم، وقت برای ناهار خوردن نبود، موقع ناهار، قایق ها راه می افتادند و مربیان غواصی، بچه های اکیپ خودشان را یکی یکی مثل ماهی در آب غذا می دادند. یادم نمی رود. آن روز ظهر که حسابی تشنه بودم ، دست «خیمه دوز» جلوی دهانم آمد و با مهربانی چند کله خرما در دهانم گذاشت. خرما را یک طرف دهانم گذاشتم و گفتم: تشنه ام، آب می خواهم.

خیمه دوز خندید و گفت : مگه توی آب نیستی ؟ آب خوردنیه ، بسم الله ...

خنده ام گرفت. سنگینی تنم را دادم پایین و با سر فرو رفتم در عمق آب. چرخ زدم ودر عمق آب قرار گرفتم. چشمانم را که باز کردم، چند فوج پای غواصی در آب داشتند لول می خوردند. و پره های قایق موتوری داشت حرکت می کرد و قایق موتوری را اطراف بچه ها می چرخاند.

نور خورشید را زیر آب بهتر می شد حس کرد. یاد تشنگی ام افتادم. دهانم را باز کردم. چرخ زدم و قلپ قلپ آب خوردم. تا اینکه نفسم تمام شد. به سطح آب که رسیدم، مثل بشکه شده بودم. دست هایم از بس پارو زده بودم ، تاول زده بود. تاول روزهای قبل هم روی هم تلنبار شده بودند و کف دستم پینه بسته بود و خشن شده بود. قبل از اینکه در دریا پارو بزنم، حس می کردم با این قایق به این کوچکی، در دریای به این بزرگی، احساس وحشت می کنم.

ولی این طور نبود. چقدر دیگر تا سکو مانده بود ؟ این همه پارو زده بودیم. حدس می زدم فاصله زیادی نمانده باشد. قطب نما پیش «الهی» بود. هنوز تشنه بودم. به «الهی» گفتم: نگهدار، تشنه ام ...

«الهی» پارو زدن را متوقف کرد. قایق آرام با جریان آب به راهش دامه داد. حس کردم جریانی قایق را به طرف خودش می کشد. یاد جریاد چرخشی نزدیک اسکله افتادم. مطمئن شدم که به اسکله نزدیک هستم. سر قمقمه را که باز کردم آب بخورم، ناگهان جلوی رویمان روشن شد. طرف نور که نگاه کردم، صدای انفجار تازه به گوشم رسید. به نور که قطع و وصل می شد، دقیق شدم. پایه های اسکله و تجهیزات آن را می شد دید .