loader-img-2
loader-img-2

بانوان/همه فرزندان به خانه پدر آمده بودند تا در کنار هم آن روز را جشن بگیرند.

«ظهر عید مبعث بود. همه فرزندان به خانه پدر آمده بودند تا در کنار هم آن روز را جشن بگیرند. معصومه در گوشه اتاق مثل همیشه خلوتی گزیده و با کتابهایش مأنوس است. خدیجه این دنیای خلوص از شهر خون و قیام، همراه فرزندانش،علی و رفیعه و محدثه، به میهمانی پدر آمده اند. فاطمه نیز که تازه درس و دانشگاه را تمام کرده، برای شرکت در جشن مبعث آمده و اینک با فرزندانش مهدی و محمد شادی بخش محفل گرم خانواده شده اند. برای چهارمین بار از رادیو آژیر خطر به گوش می رسد. مادربزرگ نماز می خواند. و مادر زیر لب آیة الکرسی و شهادتین زمزمه می کند.»
کاش صدای آژیر هیچ گاه در خانه تان شنیده نمی شد و جشن شما را خراب نمی کرد.
 کاش امروز معصومه و خدیجه و فاطمه بودند، مادربزرگ نماز می خواند و مادر زیرلب آیة الکرسی زمزمه می کرد، اما این بار هیچ گاه صدای آژیر نمی آمد.