«آقا مرتضی» به من می گفت:
اگر من شهید شوم، شما چه کار می کنید؟
من می گفتم:
خدا نکند ما خانواده ی عیالواری هستیم و اگر شما شهید شوید، ما چه کار کنیم؟
او گفت: بگویید انشااﷲ چون من آرزوی شهادت دارم. دوستانم در نزدیکی من به شهادت می رسند، ولی من سالم هستم. معلوم است که گنهکارم و هنوز گناهانم پاک نشده است. دعا کنید که من شهید شوم.
آخرین باری که به مرخصی آمد، با حال خاصی گفت:
از من راضی باشید من این دفعه شهید می شوم. بعد از شهادتم فرزندانم را خوب تربیت کنید.