آیات زیادی را حفظ بود. خوب می خواند. به من گفت :
" برایم قرآن بخوان ! "
خواندم و خواندم .
گوش نمی داد ، دل می داد . من می خواندم و او گریه می کرد با خودم می گویم :
" مگر قرآن خواندن هم گریه می آورد؟"
نهج البلاغه جوابم را می دهد .
" قرآن را جزء به جزء و با اندیشه می خوانند " و هرگاه به آیه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد ، گوش دل به آن می سپارند و گویا صد ای بر هم خوردن شعله ها در گوششان طنین انداز است ، پس قامت خم می کنند و پیشانی و دست و پا بر خاک می مالند و از خدای خود آزادی از آتش می طلبند.