loader-img-2
loader-img-2

اینک شوکران 3 (ایوب بلندی به روایت همسر شهید)

اینک شوکران مجموعه ای از مجموعه های انتشارات روایت فتح است که زندگی شهدای جانباز را از زبان همسرانشان روایت می کند. «اینک شوکران» در پنج جلد، نوشته هایی است، درباره مردانی که در سال های جنگ، زخمی شدند. زخم ها اما آنها را نبرد، زخم ها ماند تا سال ها بعد از جنگ و محملی شد برای نماندنشان. اینک شوکران، برجسته است، پررنگ است، درست مثل همان کلمه هایی که وسط قهوه ای سوخته جلد، حک شده اند.
هر قصه «آن»ی دارد؛ عشق، نفرت، سرسختی، تسلیم. آنِ این قصه هم تنهایی است. روایت آدم هایی که سهم بیشتری از رنج را برمی دارند و کسی را شریک زخم هایشان و گریه هایشان نمی خواهند. «مصطفی طالبی به روایت همسر شهید» کتاب دوم مجموعه ی اینک شوکران است.


    قسمتی از کتاب

    «از همان روز اول می دانستم به کسی دل می بندم که به چیز با ارزش تری دل بسته است و اگر راهی پیدا کند که به آن برسد، نباید مانعش بشوم.»

    «کار مامان شده بود گوش تیز کردن. صدای بق بق یاکریم ها را که می شنید، بلند می شد بی سر و صدا از روی پنجره پرشان می داد. وانتی ها که می رسیدند سر کوچه، قبل از اینکه توی بلند گوهایشان داد بکشند، مامان خودش را به آنها می رساند، می گفت مریض داریم و می فرستادشان چند کوچه بالاتر. برای بچه های محله هم علامت گذاشته بود. وقتی ما آن دستمالی را از پنجره آویزان می کرد، بچه ها می فهمیدند حال ایوب خوب است و می توانند بازی و سر و صدا کنند»

    «می گویند درد و رنج همراه ازلی تمام آدم ها است؛ درست از لحظه ای که متولد می شوند تا دم مرگ، اما انگار بیشتر آدم ها در برابر این همراه، اختیار و اراده شان را از دست می دهند و ادامه زندگی برایشان ناممکن می شود. وقتی دردها یکی دو تا نباشد و همه بی درمان، وقتی جسم دیگر توانایی این همه درد را نداشته باشد، روح بلند و صبر ایوب می طلبد که هنوز زنده باشی و به دردهایت لبخند بزنی. »