loader-img-2
loader-img-2

شهید علی شم آبادی 20 روز جلوتر از حلول سال 1343 منزل باصفا و اتاقک گلی خانواده مومن و متعهد حاج براتعلی شم آبادی را صفایی دیگر بخشید و در روستای کوچک شم آباد از توابع شهرستان سبزوار قطعه ای از پازل بزرگ حضرت امام خمینی که سالها قبل از نقلاب در پاسخ به رژیم منحوس پهلوی در دهه 40 فرموده بود سربازان من در گهواره هستند تحقق بخشید.آری این طفل خردسال می رفت تا در دو دهه دیگر در قامت سربازی از سربازان روح الله ظاهر شود.

شهید علی شم آبادی در بدو انقلاب مفتخر به لباس سبز پاسداری از انقلاب اسلامی ایران شد.خداوند در سال 1363 خانه وی را در شهرستان محل خدمت (سبزوار ) با عطای فرزندی روشن ساخت. با وجود عشق و علاقه وافرش به مهدی کوچک علی مجبور بود برای دفاع از کیان انقلاب تمام دل بستگی هایش را در شهر کوچک تنها بگذارد تنها که نه بهتر است بگوییم به خدا بشپارد و راهی جبهه ها شود.

 علی شم آبادی در 22 اسفند 1363در حالی که 21 سال و 12 روز از عمرش می گذشت در کسوت فرماندهی دسته - ادوات شربت شیرن شهادت را سر کشید.

سالهای سال وی به عنوان مفقودالاثر روستا شناخته می شد . چشمان پدر و مادرش بیش از بیست سال بر در خانه منتظر  بود تا اینکه خبر شهادتش(کد شهید:6308136) رسید و قطعاتی از پیکر پاکش بعد سالها به روستا برگشت و انتظار چشمان منتظر پدر و مادر را خاتمه بخشید.

شهید علی شم آبادی در بخشی از وصست نامه اس خطاب بر جوانان می گوید :در زندگی خود طرفدار جمهوری اسلامی باشید؛ لحظه ای از یاد خدا غافل مباشید و خدا را ناظر اعمال خود بدانید؛ حتماً نمازهایتان را اول وقت و به جماعت بخوانید؛ گوش به فرمان ولایت باشید؛ برای دنیا ارزش قائل نباشید.

امید است راهروی خوبی برای شهدا باشیم و دعای خیرشان بدرقه تک تک لخظات زندگی مان با شند
بخشی از وصیت نامه شهید علی شم آبادی   در زندگی خود طرفدار جمهوری اسلامی باشید؛ لحظه ای از یاد خدا غافل مباشید و خدا را  ناظر اعمال خود بدانید؛ حتماً نمازهایتان را اول وقت و به جماعت بخوانید؛ گوش به فرمان ولایت باشید؛ برای دنیا ارزش قائل نباشید.در رصد ستاره دیگر از آسمان شم آباد به زندگی نامه مختصری از شهید علی شم آبادی اشاره شد امید است این بخش توسط همرزمان و دوستان و آشنایان بویژه توشط خانواده مخترم شهید و مخصوصا توسط فرزند بزرگوارش این مجاهد فرهنگی برادر مهدی شم آبادی تکمیل تر گردد.در این یخش به مختصری از خاطرات این شهید عزیز می پردازیم.قابل ذکر است آنچه در ذیل می آید بخشی از خاطرات این شهید عزیز است که بنده حقیر از زبان نامبردگان ذیل سالهای سال قبل شنیده و بازگو کرده ام.بسیار مشتاقم خاطرات این شهید را از زبان همکاران دوستان همرزمان و خانواده شهید بازگو و  برای یادگار به نسل های آینده بر دل صفحات شیشه ای پهناور اینترنت به امانت بسپارم.برادر مسلم شم آبادی (برادر خانم شهید بزرگوار ) از دانش آموزان رزمنده خردسال ان روستا در دوران دفاع مقدس نقل می کردکه شهید علی شم آبادی عشق و علاقه وافری به شهادت و عشق عجیبی به شهادت در گمنامی داشت.وی می گفت روزی این شهید به من گفت دعا کن شهید بشوم و بیشتر دعا ن تا بدنم مفقود الاثر گردد زیزا دوست دارم زمانی که در قیامت به اسم محشور می شوم هر قطعه از بدنم از سویی روانه گردند . آری چنین شد . علی شم آبادی در 22 اسفند 1363در حالی که 21 سال و 12 روز از عمرش می گذشت در کسوت فرماندهی دسته - ادوات استجابت دعایش را دید و شربت شیرن شهادت را سر کشید.بخشی از وصیت نامه دستنویس شهید علی شم آبادی
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" علی شم آبادی** " می نویسد