loader-img-2
loader-img-2

شهید والا مقام ابراهیم نجاتی در سال ۱۳۴۱ درخانواده ای مذهبی در یکی

از محله های مستضعف نشین شهر کرمانشاه دیده به جهان گشود.بعد از

پایان تحصیلات ابتدایی پدر خودرا ازدست داد ومسئولیت تامین و معاش

 زندگی مادر/برادر/سه خواهرش را به عهده گرفت باوجود اینکه هنوز

 سن وسالی از ایشان نگذشته بود به جای پدر زحمت کش خوددر قصابخانه

مشغول کارشد و علاوه برانجام کار سنگین در قصاب خانه درس را رها نکرد

وسه سال دوره راهنمایی راادامه تحصیل داد تااینکه به علت فشار سنگین

 کار وهمچنینلزوم حضور دائمی درسر کار مجبور به ترک تحصیل شد دراین

 مدت سعی و تلاش زیادیمی کرد تا جای خالی پدر را برای برادرخواهرانش

پر کند و هیچ گاه محبت خود را از انان دریغ نمیکرد .با پیروزی

 انقلاب اسلامی او همچون سایر امت حزب الله وارد صحنه های انقلاب شد

وبه عنوان فردی حزب اللهی ازهیچ کوشش وتلاشی درجهت ثبات

 نظام مقدس جمهوری اسلامی دریغ نورزید.او فردی بود که درمیان

 دوستان و اشنایان به سخاوتمندی بخشندگی و محبت به نزدیکان و

خصوصا صله ارحام معروف وزبان زد خاص وعام بود/و با شروع جنگ زندگی

اونیز وارد مرحله جدیدی شد/ وارد بسیج شد و به جبهه حق علیه باطل

اعزام گردید ابتدا تاچند ماهی در گردان های عملیاتی تیپ نبی اکرم(ص)

 مشغول وسپس عضو اطلاعات وعملیات تیپ شدند در زمانی که در جبهه

 بودند مرتبا از طرف دوستان اعم ازدوستانی که همکارش بودند و دوستانی

 که خارج از تیپ بودند به ایشان توصیه می شد که شمابه پشت جبهه بروید

و درانجا خدمت نمایید تا بتوانید به خانواده وافراد تحت تکلفت وهمسر و

 فرزندانت برسی ولی ایشان هیچ وقت راضی به این کار نمی شد و جبهه

 را ترک نمی گفت./خلاصه کلام اینکه هرچه ازاخلاص /ایمان/ عشق و

علاقه این شهید به اسلام /انقلاب و امام گفته شود باز کم است و مانند

 قطره ای از دریا است/ شادی روحش سه تا صلوات

(گزیده ای کوتاه از وصیت نامه شهید)
 
خداوندا اینقدر به جبهه می روم و میجنگم تا شهید شوم ولی خداوندا
 دوست دارم واز تو می خواهم که تا این مدت که عنایت می کنی و
 شهادت را نصیبم می کنی چندین بار به شدت مجروح شوم و بعد از
 چندین بار مجروح شدن شهید شوم خدایا دوست دارم موقعی که
شهید می شوم سردربدن نداشته باشم تافردای قیامت ازمولایم
 حسین (ع)شرمنده نباشم.خداوندا دوست دارم شهید شوم و
 دست دربدن نداشته باشم وبدنم تکه تکه شودتا فردای قیامت
از اقا و مولایم عباس(ع) شرمنده نباشم. و اینجا می خواهم
چند کلمه ای با برادران عزیزم حرف بزنم ای جوانان مبادا در
غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد مبادا در
 رختخواب بمیرید که امام حسین (ع) درمیدان نبرد شهید شد
و مبادا درحالت بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر (ع)حسین(ع) در
راه حسین(ع) و با هدف شهید شد.
 
(ارادت شهید ابراهیم نجاتی به خط سرخ ولایت و رهبری)

اگر فیض شهادت نصیبم شد انانکه پیرو خط سرخ رهبری نیستند وبه ولایت
 او اعتقادندارندبرمن نگریند وبرجنازه من حاظر نشوند کورشود ان چشمی
 که نمی خواهد امام عزیز را ببیند و کرشود ان گوشی نمی خواهد حرف
امام عزیز را بشنود و لال شود آن زبانی که به امام عزیز حرفی بزند
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" ابراهیم نجاتی " می نویسد