وصیت نامه
بسم الرب الشهداء و الصدیقین
به نام خداوند بزرگ و مهربان و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامى ایران و با
درود بر شهیدان در راه خدا، سخنم را شروع مى کنم. خداوندا بر من رحمت فرما تا قدرت
بیان سخنم را داشته باشم اول به پدر و مادرم این که پدر جان صبر را پیشه کن و توکل
کن به خدا و از خدا یارى بخواه که خداوند کسانى را که به او توکل کنند یارى مى دهد
و دوست مى دارد. پدر جان مسجد را ترک نکن و مرا اگر برخوردى داشته ام ببخش. به
مادرم، مادر جان، تو براى من خیلى زحمت کشیده اى و تو به گردن من خیلى حق دارى ولى
من به جاى جبران زحمت هاى تو، تو را اذیت کردم. مادر جان تو را به حق فاطمه قسمت
مى دهم مرا ببخش و زینب وار زندگى کن و صبر را در برابر خود پیشه کن. به برادرم:
برادر جان از تو مى خواهم که به خانه برسى و کمک مادر و پدرم بکنى و مسجد را ترک
نکنى پیام من به برادران مسجد: برادران عزیز، شما در این سنگر الهى و این سنگر خود
سازى به فعالیت هاى اخلاق اسلامى را رعایت کنید که اولین قدم به سوى خود سازى صبر
و جلوگیرى از حرف هاى لهو و لعب است. اى برادران، این پیام را به گوش تمام مردم
برسانید که آن وقت آزمایش است، شما مواظب باشید خداوند دارد شما را آزمایش مى کند
شما پیش به سوى جبهه ها روید که این اسلام را که امام امت براى ما زنده کرده یارى
کنید. اى گنه کاران: بروید سوى جبهه که بهترین جاى استغفار و بهترین جاى به خدا
رسیدن همان جبهه است و خوشا به حال کسانى که از این امتحان پیروز در آیند و به سوى
معبود خویش بتازند. در ضمن من دوازده روز، روزه قضا دارم، برایم به جا آورید. در
ضمن از شما یک چیز دیگر مى خواهم وصیت مى کنم موقعى که مرا در قبر گذاشتید سوره
الملک را بالاى سرم بخوانید که شاید خداوند به خاطر این سوره مبارک مرا از عذاب
قبر نگه دارد و بعد از آن از درگاه او بخواهید تا خداوند به خون حسین (ع) مرا عفو
کند و مرا ببخشد در آخر از پدر و مادر و آشنایان و دوستان طلب عفو و بخشش مى کنم،
مخصوصا از مادر عزیزم.