شهید صمد کرنوش |
|
||
استان آذربایجان شرقی > شهرستان مرند زندگینامه روحانی شهید: صمد کرنوش انقلاب اسلامی ایران در طول سالیان رزم خون و قیام، اینک بر قله های رفیع سربلندی و عزت و افتخار سر می ساید. بی شک ، کمتر کسی است که راز به ثمر رسیدن نهال نورس و فلسفة طراوت و شادابی این درخت پرثمر را نداند. آری، خون هزاران شهید گلگون کفن بود که از سال 42 تا 57 سر بر سنگفرش خیابان های شهرها نهادند و در پس مرگ سرخ خویش ، ذلت شاه خائن و ایادی استکبار را به تصویر کشیدند. «صمد کرنوش» شهیدی از تبار فضل و فضیلت بود که اینک آزادی و عزت امروز را مرهون اوییم. او به سال 1338 در روستای «یامچی» از توابع شهر مرند به دنیا آمد و در طبیعت سرسبز و بی بدیل آن دیار به رشد و شکوفایی رسید. تحصیلات ابتدایی را در هفت سالگی آغاز کرد و در روستای زادگاه به پایان رساند. سپس شور و اشتیاق مسائل مذهبی و دینی او را به ساحل امن حوزه رساند و در حوزة کوچک شهر مرند، نزد خوبان آن دیار علم و اخلاق آموخت. سه سال در محضر اساتید آن دیار زانوی تلمذ زد و آنگاه که خود را آماده حضور در دریای بی کران علم و عرفان ، حوزة قم دید، بار سفر بست و هجرتی عاشقانه را به سوی دیار نیلوفر کویر، فاطمة معصومه (سلام الله علیها) آغاز کرد. مدرسة حجتیه، مدرسه ای که آغوش ملکوتی اش هزاران طلبة پاک نهاد را در بر گرفته، نوجوان چهارده ساله آذری را نیز در خود جای داد. در قم بیشتر و بهتر با مرام و مسلک آفتاب عالم تاب خمینی (رحمت الله علیه) ـ که روزگاری چند در تنگنای تبعید به سر می برد ـ آشنا شد و عشقی آسمانی را در چشمان پرجاذبه اش خواند. سپس دل به کلامش سپرد و در عرصة فعالیت های سیاسی همراه با دیگر یاوران به تلاش پرداخت. اعلامیه ها و سخنرانی های حضرت امام را ـ که در عراق بر روی نوار ضبط شده بود ـ برای خانواده خود و دیگر مردم می رساند و عرصه را برای تکیه زدن حکومت عدل علوی بر اریکة قدرت فراهم می کرد. روحانی شهید «صمد کرنوش» سرانجام در یکی از سفرها- که قصد پخش اعلامیه به تهران داشت ـ به همراه یکی از طلاب پس از پخش اعلامیه ها در چنگال نیروهای امنیتی گرفتار آمده و توسط آن ایادی ظلم و ستم شکنجة بسیار دید، بر اثر همین ضربات دچار ضربه مغزی شد و چند ماه در بیمارستان بستری بود و رنج و درد بسیاری را تحمل کرد. خدا می خواست صمد پاک تر از همیشه به لقای یار و محبوب برسد. او در 27/2/57 ماه ها پیش از آنکه ثمرة خون سرخش به بار نشیند، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به فیض عظمای شهادت نایل آمد. «شادمانی روح درکشیده اش هماره باد.» |
|||
|
|||