loader-img-2
loader-img-2

محمدعلی شیرزادپویه

 

نام پدر: -

تاریخ تولد: 20/02/1345

محل تولد: ایران - یزد - یزد

تاریخ شهادت: 20/10/ -

محل شهادت: شلمچه

طول مدت حیات: 20

مزار شهید: -

 

زندگینامه

محمدعلی در سال 1345 در شهرستان یزد متولد شد، از همان آغاز کودکی روحش با کلام وحی و ذکر ائمه اطهار (ع) آشنا گشت. کم کم به انجام فرائض دین نبی اکرم (ص) علاقمند گردید و برای تقرب به درگاه باری تعالی با گرفتن روزه های مستحبی به حضرت حق اظهار ارادت نمود. او بعد از اخذ مدرک دیپلم در دانشگاه بیرجند (رشته پزشکی) و دانشگاه تربیت معلم یزد قبول شد اما از ادامه ی تحصیل سرباز زد و راهی میدان نبرد گشت. سرانجام در سال 1365 در سرزمین شلمچه آسمانی شد و نام این رادمرد 20 ساله ایران اسلامی در جرگه شاهدان روز حشر قرار گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

 

سخن شهید

دانش آموزان و دانشجویان متعهد و مسئول سعی کنند درس خود را ادامه دهند و تخصص های لازم را فرا بگیرند تا ما دیگر به متخصصین خارجی احتیاج نداشته باشیم.
و شما ای دوستان سعی کنید شب های جمعه به خلدبرین بروید و فکر کنید به اینجا خواهید آمد. بعد به مزار شهدا بروید و دعا کنید و از خدا بخواهید که بتوانید قدمی در راه شهداء برای خدا بردارید و مرگتان اینگونه باشد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

دست نوشته

دوستان اگر به جبهه می آیید قدر خود را بدانید و گرنه حداقل این نوشته ها را مطالعه کنید.
جمعه 28/9/1365 از موقعیت شهدای عملیات بدر به طرف خرمشهر حرکت کردیم و صبح روز شنبه به آن جا رسیدیم. من در فکر بودن که چند روز به عملیات مانده و چه بکنم که شهادت نصیبم شود؟ در این فکر بودم که چرا سعی نمی کنم خودم را بسازم و در نهایت توفیق شهادت پیدا کنم؟ ولی خدایا هرگز امیدم قطع نخواهد شد. امید لحظه ای را می کشم که جرقه ای در من به وجود آید و انسان کاملی شوم و بتوانم به خدا برسم. خدایا تو را به مظلومیت فاطمه ی زهرا (س) قسم ات می دهم قدرتی در من به وجود آور که بتوانم در عملیات آینده وظیفه ای که بر دوشم است به نحو احسن انجام دهم و یا شربت شهادت را بنوشم و این امید را از خدا دارم که تا شب عملیات و یا حتی در حین انجام عملیات اتفاقی در من رخ دهد که بتوانم رضایت خداوند را جلب کنم و عاشق واقعی خدا شوم.
آری! روزها پس از هم می گذرد ولی من تغییری نکرده ام اما هم چنان آرزوی رسیدن به حسین (ع) را در سر می پرورانم در طول این مدت چند جلسه با نیروها داشتم و در این فکر بودم که چقدر بین آن ها افراد جالب و با اخلاص دیده می شود. قرار بود شب اول عملیات گردان ها وارد عمل شود ولی عمل نکرد، همان شب بود که بچه ها یکدیگر را در آغوش گرفته و گریه کنان از هم حلالیت می طلبیدند و عشق به خدا را در عمل نشان می دادند. خدایا دلم می خواهد عاشق خوبی نسبت به تو باشم، خدایا نمی خواهم که دیگر اینبار به یزد برگردم، می خواهم یا شهید شوم که امام حسین (ع) را ببینم یا کربلا آزاد شود و من به پابوس ایشان بروم، خدایا! تو را به فاطمه (س) و فرق شکافته ی علی (ع) تو را به فاطمه (س) و سر بریده ی فرزندش حسین (ع)، تو را به فاطمه (س) و ابوالفضل العباس (ع) تو را به فاطمه (س) و پاره های جگر امام حسن مجتبی (ع) قسم، دیگر مرا به یزد بازنگردان و شهید کن، در همین حالی که می نویسم یکی از دوستان در حال تلاوت قرآن کریم است اما خدایا! باز ناامید نمی شوم چون خودم فکر می کنم که واقعاً از دنیا دل کنده ام و باید بروم جای منت دیگر در این دنیا نیست. گاهی فکر می کنم که شهید حاجی حسینیان خیلی به ما کم توجهی می کند و هستی در خواب ما هم نمی آید و دوباره با خودم می گویم از کجا معلوم آمدنم به جبهه و قرار گرفتنم در این موقعیت حساس از دعای خیر حاجی نباشد، پس حاجی آقا همین الان بیا و بقیه راه را کمکم کن، تو که از مقربین و خوبان درگاه الهی هستی از خدا بخواه که توفیق بندگی خالصانه و شهادت در راهش را به این حقیر بدهد و مرا مورد شفاعت قرار دهد، خدایا! می دانی که فطرت ما پاک است پس تو را به جان شهیدان درگاهت ما را پاک گردان!
و اما پدر و مادر عزیزم! اگر وقتی پیدا کردید شب های جمعه به خلدبرین بروید ولی بعد از ظهر پنج شنبه نروید چون خیلی شلوغ است و وضع حجاب و عفاف نامناسب با این که چند سال از جنگ تحمیلی می گذرد اما بعضی ها هنوز روشن نشده اند و بدون توجه به خون شهدا با وضع ناجوری به خلدبرین می روند که خیلی ناراحت کننده است. هرچه شما کردید صبر داشته باشید و کاری نکنید که خون فرزند خود را زیر پا بگذارید احتمالاً بعد از شهادت من افرادی از مدرسه به منزل ما می آیند شما به جمع بگویید که هرکدام مخالف اسلام و راه شهیدان هستند نمی خواهم به خانه مان بیایند یا مثلاً کسانی که نماز خود را ترک می کنند و دعای توسل می خوانند به آن ها بگویید شهیدان راضی نیستند افرادی که نماز خود را ترک می کنند یا به آخر وقت می اندازند در دعای توسل و مراسم سینه زنی شرکت کنند. از طرف من از تمام دوستان معذرت خواهی کنید که اگر در جلسه ای یا صحبتی در صبحگاه دبیرستان واعظی کردم مرا ببخشند و حلال کنند. امیدوارم خداوند ما را در دو راهی که انتخاب کرده ایم ثابت قدم بدارد و موفق و سربلند باشیم و بتوانیم پرچم اسلام را در سراسر نقاط جهان برافرازیم.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

 

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" محمدعلی شیرزادپویه " می نویسد