عیسی جمال به سال 1333 در روستای لیوان شرقی در خانواده ای که در آن فقر حاکم بود، به دنیا آمد و زندگی را با فقر شروع کرد و در اوان کودکی سرپرست خانه اش را از دست داد و مادرش مسئولیت خانه را در شرایط سخت زندگی به دوش کشاند. عیسی به همراه دیگر برادرانش سعی و کوشش نمود تا معاش زندگی را در کنار معاد فراهم آورد. در کسب علم تلاش زیادی به خرج داده است به طوری که در سنّ 18 سالگی شروع به درس خواندن نمود و توانست تا کلاس سوم راهنمایی ادامه دهد و حدود سه سال در اداره ی آموزش و پرورش به خدمتگزاری مشغول شد.ازخصوصیات عیسی متانت اخلاقی و پرورش بعد معنوی در خود بود به طوری که در نامه هایشان بر می آید که در خطاب به مادرش می گوید همیشه در نماز جمعه و نمازهایی که در منزل یا در مسجد یا هر جایی دیگر ادا می کنید، حتماً برای امام و رزمندگان اسلام دعا کنید. در انقلاب همراه با توده های مردم وظیفه ی خود را نسبت به اسلام ادا کرد و آن گاه با روحیه ی سرشار از عشق به الله و نفرت به کفر که زمینه ی حرکت هر انسان انقلابی است، به سوی جبهه ی حق علیه باطل حرکت کرد و علی رغم این که تازه داماد شده بود این عشق در وی تقوای ستیز به وجود آرد و لحظه ای آرام نگرفت تا به لقاءالله پیوست.
1- مادر جان اگر من شهید شدم، ناراحتی نکنید و بدانید که خودم با دل خالص بدین راه رفتم. 2- مادر جان امیدوارم که به جبهه آمدن من مورد رضای خدا واقع شود و خدمتی برای اسلام محسوب گردد. 3- بزرگ ترین سفارشم به تو مادر این است که رضایت کامل از پسر خود (عیسی ) داشته باشید که رضایت مادر رضایت خدای متعال است. 4- من به برادرانم تصیحت می کنم که در جهت اسلام و کارهایشان برای رضای خدا باشد. 5- آدم چون در دنیا زندگی می کند و دل به دنیا بسته است و در یک لحظه همه چیز را از دست می دهد پس چقدر خوب است انسان خود را در جهت الله بسازد و در تمام لحظات در راه خدا کار کند.
