loader-img-2
loader-img-2

شهید بزرگوار مراد علی صابری فرزند مرحوم عباس در سال 1339 در دیده به جان گشود آن چنان که خاصیت روستا است، صفا و صداقت و پاکدامنی را به وی ارزانی داشت..پس از گذراندن دوران کودکی در دبستان طوس کهک دوران ابتدائی را به پایان برد.سپس در آموزشگاههای راهنمائی چمران و هنرستان کاریابی تحصیلاتش را به دیپلم رساند.آن گاه توانست در رشته برق موفق به دریافت مدرک فوق دیپلم گردد.

در سال 59 به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و مدت دو سال در کوره ی جنگ، آبدیده شد. پس از پایان خدمت، ایشان در سال 1361 به خدمت رسمی آموزش و پرورش درآمد و در منطقه 9 تهران دبیرستان دکتر شهید بهشتی به معاونت طرح کارد منسوب گردید.

؛ اما روح بلند و آزاده اش، فقط در جبهه ها آرام می گرفت و عطش عشق به نظام و کشور در وجودش، تنها با رزم بی امان با ملحدین متجاوز فرو می نشست؛ به همین دلیل تا سال 1365 مرتب به جبهه های نبرد حق علیه باطل رفت و آمد داشت.

شهید پس از آغاز جنگ به جبهه های حق علیه باطل شتافت و در عملیات آزاد سازی فکه بر اثر اصابت ترکش به زیر بغلش مجروح گردید. و با وجود تشکیل پرونده ی پزشکی و ممنوعیت از رزم، از بستری شدن در بیمارستان امتناع کرد هر چه خانواده از وی خواستند تا ترکش را خارج کند.نپذیرفت و اظهار داشت :کسانی هستند که دست و پای خود را از دست داده اند و در این حال درست نیست پزشکان برای رسیدگی به من زمان بگذارند تخت بیمارستان را باید کسانی اشغال کنند که شدت جراحتشان بیشتر از من است ."

بالاخره ایشان در سال 1364 ازدواج نمودند و در تیر ماه 1365 صاحب دختری شد و در حالی که دخترش 6 ماه بیشتر نداشت و همسرش فرزند پسری را باردار بود در در عملیات کربلای 5  به سال 1365  در ،در به به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد و بقایای پیکر مطهرش پس از 8 سال، به زادگاهش منتقل و به خاک سپرده شد

البته پیکر پاکشان تا پس از آزادی اسرا در منطقه باقی ماند و سپس با عملیات پاکسازی کشف شده به خانواده تحویل داده شد.

از خصوصیات بارز دیگر شهید ،صبر و استقامت ایشان بود.

یک روز صبح با اینکه هنوز صبحانه آماده نبود از خواب برخاست ،بدون هیچ سوالی و جوابی درباره صبحانه به مزرعه رفت و مشغول چیدن گندم بود.تا اینکه بالاخره تا ساعت یازده برایش صبحانه بردند.

در مقابل دستورات والدین بسیار مطیع و فرمانبردار بود .در انجام کارها نیاز به تذکر از طرف والدین نداشت ،بلکه خودش وظیفه اش را دانسته ،بی چون و چرا انجام می داد.

بنا به گفته همکارش آقای زرقانی ،ایشان از خلوص نیت و کارکرد بالایی برخوردار بود.

در زمینه سیاسی نیز در حالی که پیش از انقلاب محصل بود به انقلاب و روحانیت اظهار علاقه می نمود.اعلامیه های امام را به مدرسه برده ،در مورد امام و انقلاب با دانش آموزان صحبت می کرد .

وصیت نامه شهید مراد علی صابری بسم الله الرحمن الرحیمخداوندا تو خودت می دانی که من چندین سال است که در جبهه به سر می برم و به عشق تو در راه تو می جنگم وقتی چند بارهم مجروح شدم امام شهادت نصیبم نشد شاید لایق آن نبوده ام از تو می خواهم که مرا تا آخر محکم و استوار در راهت نگهداری تا با دشمن بعثی بجنگم و از دین تو دفاع کنم و سرانجام شهادت را به من هدیه کنی.هر بار که از جبهه به خانه بر می گردم انگار که گم گشته ای دارم و فورا باید به جبهه برگردم.اما خود می دانم که فردی شایسته برای تو نیستم.پس از تو می خواهم که عشق چمران را در من تقویت کنی و آنقدر مرا در عشقت بسوزانی که کاملا همان باشم که تو می خواهی.خداوندا سرانجام مسلمین را بر کفار پیروزی ده و پرچم اسلام را در سراسر جهان به اهتزاز در آورد.از تو می خواهم که امام امت را برای رهبری و نجات اسلام حفظ کنی تا این کشتی نجات را به سر منزل مقصود برساند.از مادر فداکارم که بزرگترین مربی من بوده است بسیار سپاسگزارم و اگر شهید شدم باید به خود افتخار کند و از خواسته ی خداوند راضی باشد .من مبلغ 70 هزار تومان در بانک دارم که پس از شهادتم یک سوم آن را به فرزندم و بقیه را به محرومین و پابرهنگان بدهید.باز توصیه می کنم که اگر چیزی را خواستند به عنوان کمک بپردازند فقط به محرومین بپردازید  من از احدی بدهکار یا طلبکار نیستم و نماز قضا هم ندارم فقط مدت 4 سال روزه دارم که در جبهه بوده ام و از برادرانم می خواهم که یا برایم روزه بگیرند یا پول آن را از اموالم بپردازند تا دیگران این کار را انجام دهند.از فرزندانم می خواهم که پس از من خط دینداری را حفظ کنند تا سرانجام باعث شادی و آرامش خاطر من باشند تا آنجا که من یاد دارم به کسی بد نکرده ام و از هیچکس هم ناراحت نیستم.با این حال از همه می خواهم که برای آمرزش من دعا کنند و مرا ببخشند و از یاری امام و اطاعت ایشان غافل نباشند  .  
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" مرادعلی صابری " می نویسد