شهید شعبانعلی حیدری
در خانواده ای مومن و زحمتکش در روستای کهک تفرش پا به عرصه ی گوی خاکی نهاد. سختی کار و محرومیت های مختلف از او جوانی رشید و برومند ساخت. عشق به کار و کوشش و مناعت چهره اش را در میان خانواده و فامیل مستنی می کرد.
مظلومیش زبانزد بود . از دستانش هنر می بارید و خاک را به نظر کیمیا می کرد.
افسوس که هرگز زمینه ی شکوفایی استعدادهایش فراهم نشد. هنوز هم بعضی از نقاشی هایش خانه های خویشان را زینت بخش است. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و از نوجوانی به کار مشغول شد و کار و تلاش او را فولاد آبدیده ساخت.
و زمانی که عده ای مرفه بی درد به هر دری می زدند که روزنه ای برای فرار از جنگ پیدا کنند و با پل دنیا را بخرند و دین را بفروشند عاشقانه وارد خدمت مقدس سربازی شد و برای دفاع از دین و ناموس و کشورش سر از پای نشناخت و چون شیر در بیشه های کردستان خروشید و سرانجام جهان مادی را کوچکتر از روح بلند خویش دید و آسمان پاک بر قلب صافش رشک می برد . گویا مژده دیدار را شنیده بود که درآخرین مسافرت وعده ی دیدار را به قیامت حواله کرده بود و سرانجام در بیست سالگی عروس زیبای شهادت را در آغوش کشید و فرشتگان را به ترنم واداشت که :
سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا
و خود با افتخار سرود که :
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد حدیثم نکته ی هر محفلی بود.
موضوع مطلب : شهدای روستای کهک
برای تکمیل اطلاعات مربوط به شهدا و مساجد، از شما دعوت میکنیم تا با ارسال اطلاعات ارزشمند خود در این امر خیر مشارکت کنید.
اطلاعات خود را ثبت کنید