محسن
رنجوری مقدم در سال 1345 در یکی از روستاهای گنبدکاووس به دیار خاکی پای
نهاد. از همان دوران کودکی به همراه فراگیری علم و دانش در فعالیت های
کشاورزی همگام با والدین شرکت داشت. پس از اتمام دوره ی دبستان به زادگاه و
موطن اصلی والدینش یعنی زابل مهاجرت نمود. در کنار فراگیری علم به فعالیت
های سیاسی پرداخت و با پیروزی انقلاب اسلامی به همراه همرزمان و دوستانش
«گروه جوانان مسلمان» را به هدف مبارزه و درگیری با عوامل فساد و منافقین
تشکیل داد و با فروش نوار، کتاب و ایجاد نمایشگاه به فعالیت های فرهنگی
مبادرت ورزید. او که این کار را رسالت و مسئولیت خطیر خویش می دانست،
بارها در این رهگذر مورد ضرب و شتم منافقین و مفسدین قرار گرفت. این در
حالی بود که هیچ گاه از حضور در میادین جنگ غافل نشد. سرانجام جهت دفاع از
اسلام و انقلاب در اواخر سال 1359 به جبهه عزیمت نمود و پس از شرکت در
عملیات های طریق القدس، بیت المقدس، رمضان، والفجر مقدماتی، در عملیات
«والفجریک» در تاریخ بیست و دوم فروردین ماه 1362 در منطقه شرهانی «فکه» در
سن 17 سالگی به فیض عظمای شهادت نایل گردید و مرغ روحش به ملکوت اعلی
پیوست.
ای
سرزمین خونین! تو شاهد باش که من برای رضای حقتعالی و برای جهاد در راهش
آمده ام، و اگر خون ناقابل من بر روی تو ریخت به ابرجنایتکاران بگو ما
جوانان این مرز و بوم به خاطر زنده نگه داشتن دینمان همچون سرورمان حسین
(ع) از سر و دست و جانمان می گذریم تا حقوق مستضعفان را از حلقوم
جنایتکاران درآوریم و نمی خواهیم زیر بار ظلم برویم. هیهات من الذله! و اما
شما خانواده ی عزیز شهدا و محروم سیستانی! می دانم که یک عمر زحمت کشیده
اید، یک عمر رنج و مشقت را تحمل کردید، من از محرومیت هایتان آگاهم، با
این رنج فرزندی بزرگ کردید که حاصل عمرتان هست و بعد به جبهه و در راه
معبود دادید بدانید که بزرگترین اجر و پاداش از آن شماست».