loader-img-2
loader-img-2

 

زندگینامه

تمام دلم آشوب است و تمام وجودم در بی تابی است که چگونه باید کمرم را بعد از نبودن تو راست کنم، دلتنگت هستم نمی توانم بفهمم تو نیستی مگر می شود پدرم نباشد؟
چقدر نوشته های روی این سنگ مزار در گلزار شهدای امیرمکان شمس آباد دلم را می سوزاند، شهید مصطفی زالی، محل تولد: کوتیان، تاریخ تولد 1307، تاریخ شهادت نهم آذر ماه 1360 در عملیات طریق القدس، در بستان. سرم گیج می رود؛ سردم می شود و گلزار شهدای امیرمکان دور سرم می چرخد، نمی توانم بایستم.
مصیبت سنگینی است؛ راستی زینب(س) وقتی برادرش شهید شد، توانست بغضش را فرو ببرد؟
نمی توانم تحمل کنم اما یادم داده ای که صبور باشم و برایم نوشته ای که گریه نکنم، وصیت نامه ات هنوز همان گونه است و حرف هایت هنوز رسا و گیرا؛ صمیمی و ساده و پر از محبت. پدری 53 ساله که شهادت انتخاب نهایی راه زندگی اش بود.
تمام چادرم خاکی شده است؛ مهم نیست، چند وقتی می شود که با مزارت درددل می کنم و کمی آرام می شوم. کمکم کن تحمل جای خالیت را داشته باشم. کمکم کن که مثل خودت راه درست را پیدا کنم. کمکم کن بتوانم صبوری کنم و مقاوم بایستم، چرا که تنها دل خوشی ام به این است که در راه خدا رفته ای و خوشحالم از این افتخار بزرگ که فرزند شهیدم!

وصیت نامه

و لنبلونّکم بشی ء من الخوف و الجوع و
نقصٍ من الاموالِ و الانفس و الثمراتِ و بشّرِ الصّابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه
قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون.
بقره 155-154
چه کشته شویم و چه بکشیم، پیروزیم.
امام خمینی (ره)
سلام بر پسران عزیزم و سلام بر علی و
سلام بر حسن، محمدرضا، عبدالرضا، غلام رضا و معصومه که باید هم چون سربازان امام
حسین (ع) جان نثاری کنند و به کمک امام زمان (عج) خود بشتابند.
پسران عزیزم! از دستورات اسلام پیروی
کنید و مبادا که از امام خمینی (ره) پیروی نکنید و دستورات اسلام را انجام ندهید. شما پسران من
وقتی هستید که به آن چه خداوند گفته و آن چه پیامبر (ص) گفته، عمل کنید.
شما در فکر من نباشید، در فکر اسلام
باشید. اسلام در خطر است. آیا شما ندیدید که امام حسین (ع) جان داد و تمام یاران و
اموال خود را فدای اسلام کرد؟ آیا شما امام خمینی (ره) را ندیدید که پسر خود را
فدا کرد؟ آیا شما پدران بسیار زیادی را ندیدید که پسران خود را در راه حفظ وحدت و
مکتب اسلام به اسلام تقدیم کردند؟ پس بکوشید تا اسلام را زنده بدارید و انشاالله
بتوانید هم خودتان و هم برادران دیگر خودتان را به احکام اسلام راهنمایی کنید و
مسجد را خالی نکنید زیرا به قول امام خمینی (ره) دشمنان از مساجد می ترسند.
این آرزوی من است که اگر سعادت شهادت
نصیب من شد، شما گریه نکنید من کربلایی هستم به بزرگی کربلای حسین (ع).
من که در میان عاشقان حسین (ع) رفتم و
با آنان هم سنگر شدم، چون پیرتر هستم آنان از من روحیه گرفتند و خوشحال شدند که
شخصی مثل من با این سن و سال به جبهه آمده است.
پسران عزیزم! در این جبهه از سنّ 12
سالگی تا 60 سالگی هست پس انشاالله اگر سعادت شهادت نصیب من شد، برای من گریه
نکنید تا می توانید صبر کنید (ان الله یحب الصابرین) خداوند صابران را دوست دارد و
اگر انشاالله به سلامت آمدم، برای شما می گویم که در کربلای خمینی (ره) چه گذشته
است.
به تمام برادران و دوستان و اقوام
سلام برسانید و بگویید مصطفی زالی زاده سرباز امام خمینی (ره) به شما سلام می
رساند.
حسین جان، حسین جان! جان ها فدایت
ما را کن، تو مهمان به کربلایت.
8/9/1360
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" مصطفی زالی زاده " می نویسد