loader-img-2
loader-img-2
علیرضا در روز اول مهرماه سال 1331 در شهرستان ساری، در خانواده ای مومن چشم به جهان گشود. او از همان سنین کودکی در مجالس مذهبی و سوگواری شرکت داشت و خود حسینیه کودکان و حسینیه حضرت علی اصغر (ع) را به راه انداخت. در کلاس ششم دبیرستان درس می خواند که پدرش دار فانی را وداع گفت و دردی تلخ در قلب پاک او سایه گسترد. علیرضا به رغم دشواری های زندگی توانست در سال 1350 دیپلم ریاضی خود را بگیرد. او پس از اتمام تحصیلات و پایان خدمت سربازی ابتدا در سازمان مراتع و جنگل ها به کار پرداخت و سپس در راه آهن استخدام شد. علیرضا علاقه خاصی به ورزش داشت و در رشته شنا، به عنوان قهرمان مازندران معرفی گشت.
وی همزمان با کار، در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه به تحصیل پرداخت و در همان سال همراه با مردم مسلمان در راهپیمایی ها و فعالیتهای ضد رژیم شرکت کرد. با ورود امام به میهن به استقبال ایشان رفت. نوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به کمک چند نفر مسئولیت حفاظت و نگهداری از تأسیسات راه آهن را به دوش گرفت و مدتی بعد کمیته انقلاب اسلامی مستقر در راه آهن را تشکیل داد. وی در کنار این فعالیت ها، انجمن اسلامی کارکنان راه آهن و کمیته اعتصابات را تأسیس کرد، سپس در پی تحرکات منافقین به عنوان فرمانده با جمعی از همکارانش به منطقه جنوب رفت و کمیته انقلاب اسلامی را در راه آهن جنوب تشکیل داد. علیرضا در سال 1358 وارد نهاد مقدس سپاه گشت و پس از گذرانیدن آموزش های لازم به عنوان مسئول سپاه پاسداران مستقر در راه آهن انتخاب شد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه های جنوب رفت و با سازماندهی و اعزام گروههای 72 نفره نقش تعیین کننده ای در مقابله با ارتش متجاوز بعثی ایفا نمود. او در طول سال های حضورش در جبهه در عملیاتهای بسیاری شرکت کرد، و چندین بار مجروح گشت. علیرضا در جبهه به دلیل لیاقت و توانایی به سمت معاون فرماندهی لشگر ابوذر منصوب گشت.
اما پس از مدتی در سمت قائم مقام پایگاه ابوذر مشغول خدمت شد و اردوگاه 12 قدس را پایه گذاری نمود.پس از آن مسئولیت طرح و عملیات منطقه یک ثارا الله را پذیرفت و بعد از آن به عنوان مسئول طرح و عملیات تیپ سیدالشهدا (ع) انجام وظیفه کرد.در همین زمان معاونت فنی راه آهن را به او پیشنهاد دادند، اما علیرضا حضور در میدان نبرد را ارجح دانست. سرانجام شهید نوری در عملیات کربلای 5 در 11/11/65 درحالی که مسئول ستاد لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بود، شهد شهادت را نوشید و در خیل تک سواران عرصه عشق، به دیدار معشوق شتافت.
الحمدالله
رب العالمین و به نستعین و هو خیر ناصر و معین
حمد و سپاس آفریدگاری را که مرا آفرید همانطور که اراده نمود و هدایتم کرد،
همانطور که صلاح دید و مرا به سوی خدا خواند همانطور که وعده داده بود و
انشا الله مرا در جوار رحمتش قرار دهد همانطور که رحمانیتش ایجاب می کند
عزیز الله به خونخواهی شهدای اسلام و مظلومین تاریخ با مستکبران زمان و
طوانیت و نوکران حلقه به گوششان به دستور تو و به پیشوائی سروری از سوی تو
جنگیدم اما بسیار می ترسم از اینکه مقبول درگاهت قرار نگرفته باشم که گند
بی شمار و غفلت بسیار که از این چنین بنده ای جز این هم توقعی نیست. که
سفرده دل پیش تو گشوده است و کفه افکار نزد تو روشن یا غیاث المستغیثین ،
ارحم. ارحم. ارحم آمین یا رب العالمین.
....سخنی با مادر عزیزم دارم که از دست دادن فرزند سخت است، اما صحرای
کربلا و علی اکبر (ع) و علی اصغر (ع) و عباس علمدار (ع) و زینب (س) و بدن
پاره پاره برادر، مصیبتی دیگر است و صبر بر همه مصائب شیوه دخت زهرا (س)
است ،که تو هم سید و دخت او هستی .پس صبر کن، ای مادر! و شما ای خواهران
گرامی از دامان پاک مادری از نسل موسی ابن جعفر (ع) هستید .پس صبر کنید، که
صبر درب رحمت است و عفیف بمانید ،که شرافتتان با انجام دستورات اسلام است و
شما ای دو برادر بزرگوارم به مبارزه تان طبق دستور خدای تبارک و تعالی تا
دفع فتنه از عالم و گوش به فرمان امام امت ،این اسوه مبارزه و ایستادگی
محکم بجنگید.
و شما ای پسرانم وحید و حامد و ای دختر کوچکم! با مادرتان مانند گذشته
مهربان باشید، از او مواظبت کنید و عزیزانم از یکدیگر مواظبت کنید و یار هم
باشید و با مستکبران و ابرجنایتکاران شرق و غرب بجنگید، تا پای جان و
برقراری حکومت جهانی امام مهدی (عج) .شما را به خدای کریم و رحیم می
سپارم..... برای پدرتان نماز بخوانید و در حقش دعای خیر کنید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
الاحقر : علیرضا نوری
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" علیرضا نوری " می نویسد