محمد
در فرودین ماه سال 1338 در شهرستان تنکابن (1) چشم به جهان گشود. دوران
کودکی را در سایه پرمهر پدر گذراند و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی،
راهنمایی و دبیرستان در تنکابن، مشهد مقدس و تهران موفق به اخذ مدرک دیپلم
شد و به کار در مطبوعات پرداخت. محمد از سال 1354 شروع به فعالیت های سیاسی
نمود و از مدرسه فیضیه قم مبارزات سیاسی خویش را آغاز کرد. سپس به نشر کتب
مذهبی پرداخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی به عضویت
سپاه درآمد و به جبهه های نور شتافت و با شرکت در عملیات های گوناگون به
رشادت پرداخت. مرشدی دوبار از ناحیه دست و صورت مجروح شد. سرانجام محمد در
حالیکه «فرمانده اطلاعات و عملیات محور 2 لشگر ویژه 25 کربلا» بود در بیست و
پنجم بهمن ماه سال 1364 در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو لباس ذرین شهادت
پوشید و به لقاء الله پیوست. از او فرزندی نام «محمد طه» به یادگار ماند که
هیچگاه چهره پرمهر پدرش را ندید.
ما
که در طلیعه جمهوری اسلامی ایران زندگی می کنیم باری بزرگ از مسئولیت ها و
تعهدها را بر دوش داریم مسلماً کسی که بیشتر در به ثمر رساندن این کوله
بار می کوشد اجری بیشتر نزد خداوند دارد. اما متأسفانه با یک نوع انسان
هایی طرف هستیم که عاطفه آنها بر عقلشان غالب است. عمق مطلب را درک نمی
کنند. فکر می کنند به جبهه نرفتن و در اینجا کار انجام دادن می تواند رضایت
خداوند را جلب نماید یا هر کس یکبار جبهه رفت یا زخمی شد دیگر به تکلیف
خود عمل کرده و حق ندارد جبهه برود به او می گویند: پشت جبهه بمان و خدمت
کن. در حالیکه آن روز خداوند این امانت، مسئولیت و تکلیف و وظیفه را به
انسان داد تنها انسان آن را پذیرفت... متأسفانه همه انسان ها آن را به طور
سالم نتوانستند به سر منزل مقصود برسانند. مشاهده می کنیم که جمع کثیری
سقوط کردند. پس ما باید مواظب باشیم تا معیارهای انسان ساز الهی را پاسداری
کنیم...