بسمه
تعالی
متن
زندگینامه پاسدار شهید حاج خلیل یارعلی
الحمد الله الذی هدانا لهاذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان
هدانا الله سپاس بی حد خدای را که بر منت نهاد
و چنین رهبری مجتهد و فقیه و عادل به ما عطا فرموده ، رهبریکه در ژرف نگری و دور
اندیشی و شناخت ، مردم و آگاه به سیاستهای
زمان و افشای سیاستهای شیطانی و افشای اسرار آنها بسیار عالم و دقیق و داناست.
درود و سلام بر چنین رهبر و درود بر جانبازان راه اسلام و سلام بر امت بیدار و
همیشه در صحنه حزب الله که جهت شکوفائی انقلاب اسلامی لحظه ای سستی به خود راه
نداده و از مال و جان خود دریغ ندارند .
اینجانب اصغر یارعلی شرحی از زندگی برادر شهیدم پاسدار شهید
حاج خلیل یارعلی را بطور مختصر به حضورتان تقدیم می دارم.
در تاریخ 6 اردیبهشت سال
1341 شمسی در روستای ایزدخواست از استان فارس شهید حاج خلیل یارعلی در
خانواده مذهبی که با کارگری روزگار را می گذراند چشم به دنیا گشود ، آنرزوها در
اثر نبودن کار و عایله ای سنگین پدرم ما مجبور شدیم جلای دیار کنیم . شهید حاج
خلیل یارعلی تا کلاس دوم را در ایزدخواست گذراند سپس با خواهش اینجانب و رضایت
پدرم به اهواز آمد و به تحصیلات خود ادامه داد و با رنج و سختی و امکانات بسیار کم
و محدود مقاومت کرد تا اینکه به اخذ مدرک دیپلم از دبیرستان شهید مصطفی خمینی در
سال 1359 گردید، شهید حاج خلیل یارعلی از نظر نمره امتحانی در سطح بالایی قرارداشت
و در کلیه ی دوران تحصیل آن روزها علوم دینی و قرآن در محدودیت قرار داشت و خیلی
کم تدریس میشد ، شهید حاج خلیل جهت یاد گرفتن قرآن از بزرگان خانواده که با قرآن
آشنایی داشتند کمک می گرفت و تا اندازه ای هم موفق شده بود.
درخصوصیات اخلاقی بسیار پسندیده و مورد تمجید بود خیلی متین
و آرام و کم حرف بود. بیشتر دوستان در مجالس از او می خواستند که صحبت کند و خاموش
نشیند او در جواب می گفت : حرف زیاد خواهی ، نخواهی آدم را به درغ و غیبت می کشاند
، سخن هرچه کوتاه و از روی صدق و اخلاص باشد خیر و سعادتش برای جامعه بیشتر و
بیشتر است والا:
( چو گفتار بیهوده گشت سخن گوی در مردمی خار
گشت )
شهید از نظر اعتقادی مخالف خرافات و مطیع دستورات اسلام و
طالب فراگرفتن اصول و فروع و مسائل قابل قبول از نظر فقهای شیعه و پیرو ولایت فقیه و از مبارزین انقلاب اسلامی بود و
متن عرایض حقیر را همرزمان و همسنگران و همفکران آن شهید درک می کنند که از عاشقان
و فدائیان انقلاب بوده و جان عزیز خود را در این راه داده و میدهند ، آری آشنا
داند صدای آشنا.
شهید حاج خلیل
یارعلی در سالهای 56-57 که مشغول درس خواندن بود از فعالیت برای انقلاب اسلامی و
برنامه ی مسجد و اعتصابات غافل و بی تفاوت نبود و کوشش فراوان داشت و پس از پیروزی
انقلاب در مساجد محل با برادران همکاری می کرد و در سال 1359 در سپاه پاسداران عضو
شد ، این مدت را در گردان بلالی اهواز مشغول فعالیت بود و همواره در جبهه شرکت
داشت شهید دو الی سه مرتبه مجروح گردید و پس از
زمانی بستری بودن و رفع کسالت و بهبهودی جراحت مجدداً به جبهه عزیمت نمود.
شهید حاج خلیل یارعلی در سال 1362 از طرف سپاه در قرعه کشی
به مکه معظمه توفیق یافت ، و با اشتیاق وصف ناشدنی غسل کرد و جامه احرام پوشید و
بیت الله را طواف کرد و روزی دیگر از خون ، وضو و غسل نمود تا صاحب خانه را ملاقات
کند و مشتاقانه این راه را پیمود و سرانجام موفق شد در سن 23 سالگی در عملیات بدر
، در شرق دجله در تاریخ 24/12/1363 بدست جنایتکاران بعثی به درجه ی ئرفیع شهادت
نائل آمد و پس از آن انتظار به سر منزل مقصود یعنی دیار رحمت حق و زندگی ابدی رسید
و مشتاقانه به خون و خاک غلتید و به لقاء الله پیوست .
( جان براه دین حق مرد خدا را آرزوست با وضوی خون ملاقات
پیمبر ها نکوست)
بزرگترین آرزو و عالی ترین ایده شهید حاج خلیل این بود که
جلساتی دائر کنیم برای آموزش قرآن و دعا و احادیث اهلبیت (ع) و توجه بیشتر به
نوجوانان داشته باشیم چون ضربه ای که در مدت پنجاه و چند سال رژیم منحوس پلهوی
ملعون که از حذف کردن قرآن از برنامه ی درسی مدارس خوردیم باید امروز جبران کنیم
تا بلکه در آینده بسیار نزدیم کلیه ی افراد با قرآن آشنا باشند.
متن وصیتنامه پاسدار
شهید حاج خلیل یارعلی
بسم الله الرحمن
الرحیم
الحمدالله رب
العالمین ، اشهدان لا اله الله و اشهد لااله الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد
ان علی ولی الله ، با سلام و درود به ائمه معصومین (ع) و جمیع انبیاء و شهدا و
باسلام به محضر مقدس رهبر عظیم الشان و انقلاب امام خمینی نائب بر حق امام زمان
(عج) و ضمن عرض سلام به خانواده شهدا ، مفقودین و اسراء و همچنین خانواده مهربام
خودم.
چند کلمه به عنوان آخرین وصیت مینویسم :
حمد و سپاس
خداوند عزوجل که با فرستادن انبیاء و ائمه معصومین (ع) در اعصار مختلف نسلهای بشر
را هدایت نموده و انسان را برای رسیدن به سر منزل مقصود راهنمائی می کنند ، درودو رحمت خدا بر همه ‹ها باد . و درود بی
منتهای ارحم الرحمین بر امام امت که در این عصر ، هدایت این جامعه را بعهده گرفته
اند و با حول و قوه الهی به کوری چشم کوردلان موفق شده اند ، آرزوی دیرینه ی
مستضعفین که رهائی از ظلم و ستم ظالمان و هدایت به سوی خدای بزرگ می باشد تا حد
زیادی جامه عمل بپوشاند و امیدوارم که خداوند طول عمر به ایشان عنایت فرماید تا
آرمانهای عالیه اسلامی به دست پرتوان و افکار بلند و روح خدائی ایشان تحقق یابد.
خدایا خودت عنایت
فرما تا روح خدا در کنار حضرت مهدی (عج) انتقام خون یاران و انصار خویش را که
مظلومانه در اقصی نقاط این مملکت و ممالک دیگر بر اثر فتنه ی فتنه کنندگان به فوز
عظیم شهادت نائل آمده اند بگیرند.
برادران و
خواهران و ملت شریف ایران ما اگر به چند سال گذشته خود فکر کنیم و موقعیت آن روز
خود را در ذهن مجسم کنیم و با موقعیت کنونی خود مقایسه کنیم به عینه در خواهیم
یافت که این تحول و انقلاب از جنبه های مختلف آن ( ایمانو اعتقاد روح و معنویت ،
آگاهی و بینش) تغییر و تحول بنیادی و اساسی در جامعه بوجود آورده است و این تحول و
انقلاب از چند عامل مهم سرچشمه میگیرد که اول عامل اصلی آن رهبری و امامت است که
به حق خداوند بر ما منت نهاده است و این امام بزرگوار را برای هدایت مسلمانان حفظ
فرموده است . دومین عامل پیروزی وحدت کلمه و یکپارچه این ملت است در صحنه های
مختلف ( مبارزه با طاغوت ، مبارزه با ضد انقلاب ، بازسازی کشور ، جنگ و ....) بوده
است و انشاالله تا پیروزی نهائی اسلام و به قول امام عزیزمان تا رفع فتنه در عالم
این وحدت کلمه حفظ شود و سومین عامل پیروزی تغییر وتحولی بوده که در وجود تک تک
مردم با رهبری های امام و آگاهانی که ایشانبه مردم میدهند بوده و هست و مردم فرهنگ
منحط غربی و شرقی را که مایه ی ذلت و نوکری بود بدار آویخته و و فرهنگ عالی و غنی
اسلامی جایگزین نمودند ، چند عامل دیگر نیز در پیروزی و تداوم انقلاب موثر بوده
اند که خلاصه عرض می کنیم :
1-
فداکاری و از جان گذشتگی شهداء ، مجروحین، معلولین، اسراء و مفقودین و همچنین
حماسه رزمندگان در جنگ و انقلاب
2-
کار روحانیان معظم و پیرو خط امام که در انقلاب نقش رهبری توده های مردم را به
عهده داشته و دارند و بالاخره عامل اصلی این پیروزی لطف و مرحمت خداوند بوده است
که شامل حال این ملت و ملتهای مستضعف دیگر شده است و اشناالله این رحمت مستدام باد
در پایان این لامجمله ای هم با این
کفار و منافقین و این بی انصافان تاریخ دارم که اینقدر ظالمانه و یا جاهلانه بر
این ملتهای ضعیف و مستضعف ظلم و ستم روا میدارند و هر روز و هر ساعت ضربه ای به
پیکر استوار و مقاوم اسلام می زنند و با خیالهای واهی خود قصد از پا در آوردن درخت
نوپای اسلام را دارند همه سردمداران و نوچه های آنها بدانند که کفر و نفاق محو و
نابود است .
برادران و خواهران محترم از خود بگویم که اینک خداوند توفیق داده تا در جمع
برادران بسیج و سپاه باشم از آنجائیکه لیاقت شایستگی این موهبت الهی را نداشته و
ندارم باز این را از الطاف خداوندی و رحمتهای بی پایان آن قادر متعال می دانم و
خدا را صد هزار مرتبه شکر و سپاس می گویم که این بنده ی ناقابل و گنهکار خود را به
حال خود واگذار نکرد. ای خانواده ی عزیز و گرامی ، ای برادر و ای خواهر ، شما را
به قرآن قسم میدهم اعمال و کردار ناشایست و ناپسند مرا در طول زندگیم مرتکب شده ام
به حساب دین و مکتب اسلام نگذارید و شخص و نقش مرا با آئین مقدس اسلام مقایسه
نکنید و این را بدانید که کارهای خلاف من یا از روی جهالت بوده است و یا از روی
هوی و هوس . دوستان عزیز درس زندگی و زیستن را از نائب امام زمان (عج) و معلم
بشریت یاد بگیرید و عمل کنید که او مولای متقیان را الگوی خود قرار داده است.
ای عزیزان ، مسلمان و مومن بودن بجز
با توسل به ائمه اطهار و قرآن و سنت پیامبر ممکن نیست پس نباید حود را از این
سرمایه ها جدا کرد.
بیش از این در خود لیاقت و توانائی را نمی بینم که به شما سروران و برادران
عزیز تذکر و توصیه ای داشته باشم و در اینجا از جمیع دوستان ، خویشاوندان و
آشنایان درخواست و طلب حلالیت می نمایم از پدر ، برادرانم و خواهرانم و همچنین
خانواده های محترم آنها تقاضا دارم که بنده ی حقیر و گنه کار را به بزرگی خوشان
ببخشند و حلال نمایند و همگی را به خدای ارحم الرحیم می سپارم و انشاالله در کار
دین و دنیا موفق و موئی باشید.
خلاصه این توصه را به شما می کنم که تا فرصت دارید جبران گذشته را فراموش
نکنید و از فرصتها به خوبی استفاده کنید و از دنیا به قدر نیاز بردارید و آن هم
برای خرج سفر آخرت باشد. در پایان وصیت ، از خدا می خواهم که مرا ببخشد و دوم از
خواهران و برادرانم که برای آنها برادر خوبی نبودم و شایستگی آن همه خدمتی را که
به بنده کردید نداشته ام و همیشه مزاحم خانواده ها بودم و درخواست حلالیت می کنم.
(( برقرار باد پرچم پر افتخار اسلام در عالم))
والسلام خلیل یارعلی 19/12/1363