بنام خداوند بخشنده مهربان
من با آگاهی خیلی ناقص که از اسلام عزیز سعادت نوشیدن شربت شهادت در جنگ
تحمیلی پا به جبهه می نهم به امید و آرزو که شهید شوم نه مرگ طبیعی بمیرم اگر
شهید شدم که به آرزویم رسیدم و امید طلب آمرزش از خدای یگانه را برایم از شما می خواهم
.
خانواده عزیز و مهربانم از روزی که خداوند نعمت فکر کردن به این بنده حقیر
عطاءکرد هرگز دوست نداشتم که مسلمانی از من ناراضی و ناراحت و دلگیر باشد و همیشه
سعی در خشنود کردن یاران از خود می کردم زیرا صله رحم از گناهان کبیره می باشد وعده
عذاب بر آن داده شده است حال که شما مقداری از دوری جسم این حقیر احساس ناراحتی می
کنید من را بخشید واز شما می خواهم که برای من طلب مغفرت کنید از خداوند تبارک
وتعالی .
فکر کردم . دیدم تنها شفای دردم شهادت است
فکرکردم دیدم تنها آرزویم شهادت است است
فکرکردم دیدیم تنها راه دیدار با دوستان شهادت
فکرکردم دیدیم تنهادیدن آن لبخند
ملیح بیژن خلیفه شهادت است
فکرکردم دیدیم که چه راه طولانی را باید بپمایم تا به انتهای این راه برسم
ولی دیدم که حتی مقدم این راه طو لانی را نچیده ام
یا رسو ل الله (ص) ما را از شفاعت خاندانت محروم مکن زیرا خیلی محتاج اویم .
خدایا مقداری از اخلاقی که واجب کردی برما در عملم پیاده کن
خدایا گناهانم را بیامرز که خیلی گناه کرده ام و شرمنده ام .
خدایا چشمم را از عذاب آخرت در امان نگه دار .
خدایا از علم عالمان که به آنان امانت داده ای به ما نیز ببخش که تویی ارحم
الراحمینی .
شاید خداوند امشب برای بخشش گناهانم توفیق شهادت ر ا نصیب این بنده حقیر
خود کند و به آرزویم برساند شاید زنده
ماندم و برای سبک کردن گناهان زحمت بکشم ولی درد دل من باشما در مورد شهادت می
باشد .
خواهشی دارم که امیداوارم جنمه عمل به آن بپوشانید .
1-نزدیک به دو سال نماز بدهکاری دارم و همچنین روزه تا سن 17 سالگی بد
هکارم
2- طلب بخشش از دوستان و آشنایان دارم به این صورت که برسر مزار این حقیر
آمده و بگویند که من بخشیدم تو را .
3-از برادرم پدر و مادرم خواهش می کنم که خیلی در تر بیت ناصر و حکیمه
توجه کنند و سعی در اسلامی کردن آنها بطوری که اسلام انتظار داردنه مانند من 18
سال عمر کردم و هنوز قرآئت قرآن را خوب بلد نبودم. این تذکرات را در مورد آنان
انجام دهید به آنان یاد دهید آنان را از هر گونه وسائل مادی در مزیقه نگذارید
.حتما قرائت قرآن را به آنان یاد دهید آنان را باا سلام آشنائی دهید مگذارید گریه
کنند حتی بر مزارم آنان را بخندانید آنان را به گردش ببرید به درسها ناصر خوب
برسید و خلاصه وصیت می کنم که آنان را خوب تربیت کنید .
4-از مادرم تمنا دارم زیاد گریه نکند و می خواهم که حلالم کنی هنگام
حیاتم بیشتر اوقات بعد از نماز برای شما طلب مغفرت می کردم از شما چنین می خواهم .
5- نزدیک به 200الی 300تومان به حساب سپاه بگذارید
نوشته های از برادر شهید علی حسونی که از گفته های ایشان و خط خود بجایی
مانده است
علی حسونی پور 8/1/61