loader-img-2
loader-img-2
شهید سید عبدالله عزیزی سوق از کارکنان پالایشگاه گاز بیدبلند بهبهان بودند که در عملیات کربلای 5 بر اثر مواجهه با بمباران شیمیایی به شهادت رسیدند.

نامه دختر شهید سید عبدالله عزیزی سوق به پدر

 

به نام خدا. پدر سلام

از آسمان چه خبر! اوضاع خو به! اینجا زمین است با اقتضائات خاص خودش! الآن سال 1392 ه.ش. است که من برای شما این نامه را می نویسم. وقتی یاد تو می افتم معنویت خاصی به سراغم می آید.

نمی دانم چرا شما و دوستان شهیدتان این گونه اید، پس از بیست و چند سال از جنگ که گذشته هنوز وقتی خبرآوردن استخوان های دوستان شهید شما که می آید شهر رنگ و بویش تغییر می کند! راستی چرا این گونه است!؟ علما می گویند چون شما اخلاص داشتید و اهل عمل بودید! وقتی که یاد و نام شما به جایی به شهری می رسد، شهر رنگ خدا می گیرد. اخلاص چیزی است که در این سال ها کمتر می شود آن را پیدا کرد!

مادر می گوید: همیشه پدر می گفت بچه هایم درس می خوانند و سری توی سرها در می آورند! پدر جان! الآن من درس هایم را خوانده ام و برای خودم مهندس شده ام ، اینجا که کار می کنم خیلی سخت است، شرایط گرما، رطوبت بالا، آلودگی و...،چیزی که این سختی ها را آسان می کند، آرمان و هدفی است که از شما الگو گرفته ام. این را از زمانی فهمیدم که آقا آمدند عسلویه! رهبر انقلاب را می گویم! ایشان عسلویه را صف اول جهاد اقتصادی نامیدند. ایشان چند سالی هست که روی جهاد اقتصادی خیلی پا فشاری می کنند. تعجب نکن پدر جان، بله جهاد اقتصادی. این رهنمودهای جدید رهبر خبر خوبی از اوضاع اقتصادی کشورمان ندارد.

البته قصه اش خیلی دراز است. بگذار از اول قصه تعریف کنم. از وقتی ایمان، صداقت، علم، ولایت، مسئولیت پذیری و فداکاری فقط کمی کم رنگ شد، همه چیز شروع شد. از کم شروع شد تا به زیاد رسید.

می دانی می گویند بی پدری و یتیمی سخت است ولی من و داداش افتخارمان همین یتیمی است. آخر شما در بستر نمرده اید، در حماسه ای مردانه، در راه اسلام، ولایت و وطن، با اخلاص کامل جان دادید. پدر جان، شهادت شما تاج سر من و داداش است. سخت است ولی در این سختی ها ساخته شده ایم.

بابا من هنوز هم وقتی از کنار پالایشگاه گاز بیدبلند رد می شوم، دلم می لرزد. یاد روزهایی می افتم که تو آنجا کار می کردی. با وجود اینکه هنوز هم پالایشگاه کار می کند، ولی من حس می کنم آنجا بعد از تو ویرانه شده، این عاطفه پدر و دختریست دیگر. پدر شما رفتید تا اسلام زنده بماند، شما رفتید تا این نظام پابرجا بماند، شما رفتید تا رهبر ما تنها نباشد، رفتید تا زنان ما با عزت حجابشان را تاج سر بدانند. شما رفتید تا متخصصان بعد از شما با تلاش جامعه اسلامی را پیش ببرند و به صاحبش امام زمان (عج) تحویل دهند. می دانی نظام پابرجا مانده، با صلابت و محکم هم مانده ولی نه با صداقت و پشتکار مسئولین، بلکه با بصیرت و تلاش مردم و علما مانده، با جانفشانی عده قلیلی از مسئولین دلسوز و در رکاب بودن جوانان پاک و مخلص پابرجا مانده.

پدر جان بعضی از مسئولین و همکاران تو در وزارت نفت، دائم دم از شما می زنند. می گویند وام دار شمایند. اما بین آنها خبری ار مرام، معنویت، پشتکار و صداقت شما نیست. پدر، مسئولین و متاسفانه برخی از همرزمان قدیمی شما خودشان را به شهدا منتسب می کنند ولی عکس شهدا عمل می کنند!

پدر، یادت هست راجع به حجاب من و مادر چه غیرتی داشتی، انگار آن غیرت ها هم با شما پر کشیده. نکند حجاب هم می خواهد پر بکشد. تلخ است ولی حجاب، علم، اخلاص و تقوی، تقوی و تقوی خیلی کم رنگ شده. وقتی شما نبودید بر جامعه ما اینگونه گذشت، تلخ است تلخ.

وقتی ماجرای ترور دانشمندان هسته ای پیش آمد! آن روز متوجه شدم که آدم در هر جایی که باشد، در هر دورانی که باشد، اگر به گونه ای عمل کرد، طوری زندگی کرد ، به نحوی تلاش کرد که به درد دین و کشورش بخورد، آن روز روزی است که دشمن او را تحمل نخواهد کرد و می توان به مقام شهادت رسید!

پدر، یتیمی من و داداش و امثال ما تنها یتیمی است در جهان، که به همراهش عزت و بالندگی و شکوفایی دارد، اگر به آرمانهای شما پایبند بمانیم، دعا کن که بمانیم.

ما تنها یتیمانی هستیم که دوست داریم به شما بپیوندیم و بچه هایمان هم یتیم شوند. آرزویمان این است که اینگونه یتیمی را در نسلمان ماندگار کنیم. پدر جان، این درد دلها را گفتم اما می دانم که در دنیا کسی بجز اسلام حرفی برای گفتن ندارد و ما که می خواهیم پیرو اسلام باشیم، باید ثابت کنیم در دنیا حرفی جز حرف خدا، اسلام، ولایت و شهادت نیست، که از پسش علم، ایمان، پشتکار و همه ارزشها می آید.

پدر جان، شما دعا کنید ما ثابت کنیم جز اسلام حرفی نیست، جز امام حسین (ع) راهی نیست.

راه امام حسین، شهادت است. پدرم راهی نداریم جز اینکه علم و ایمانمان را ترقی بدهیم. دعا کنید ما تکلیفمان را درست بشناسیم و به درستی به آن عمل کنیم.

خدا حافظ ما باشد پدر شهیدم!

                                                                                  شما که پیش خدایید و در آغوش خدا

سیده مریم عزیزی سوق

فرزند شهید سید عبدالله عزیزی سوق


برای تکمیل اطلاعات مربوط به شهدا و مساجد، از شما دعوت می‌کنیم تا با ارسال اطلاعات ارزشمند خود در این امر خیر مشارکت کنید. اطلاعات خود را ثبت کنید
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" سید عبدالله عزیزی سوق " می نویسد