|
شهید عبدالرحمن جروقی |
|
|||||
استان آذربایجان شرقی > شهرستان میانه زندگینامه روحانی شهید: عبد الرحمن جروقی شهید عبدالرحمن جروقی، فرزند حاج حسین، در شهر ایمان و استقامت، در میانه شهید پرور، (یاوران خستگی ناپذیر انقلاب اسلامی)، به خاندانی پرهیزگار و مؤمن در نوزدهمین روز از آبان ماه سال 1341 دیده به جهان گشود، سالهای اوائل حیات را در آغوش گرم خانواده، در محیط مذهبی خانه گذراند و نخستین دریافتهای ایمانی خویش را از پدر گرفت. دوران ابتدایی و کلاسهای راهنمایی را نیز با موفقیت و تلاش در حال و هوای میانه به پایان برد، همزمان با تحصیلات دبیرستان، با انجمن دین و دانش میانه نیز ارتباط نزدیکی داشت و با شرکت در جلسات آن، به عنوان یکی از نیروهای فعال آن مرکز علمی- مذهبی شناخته شد. در دوران اوج گیری مبارزات انقلاب اسلامی، با تمام وجود بر ضد رژیم و عناصر مزدورش تلاش کرده و در پخش اعلامیهها و پیام های حیات بخش حضرت امامخمینی (رحمتاللهعلیه) سر از پا نمیشناخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی همکاری خود را با سپاه پاسداران میانه آغاز کرد و از آنجا که در کارهای فرهنگی دارای تجربه لازم بود، در بخش عقیدتی- فرهنگی آن نهاد شروع به فعالیت کرد، پس از مدتی جهت ترویج فرهنگ انقلاب و اسلام در روستاهای اطراف، به پیشنهاد وی در زیر مجموعه واحد فرهنگی عقیدتی سپاه، یک ستاد روستایی نیز تشکیل شد که مسؤولیت آن را هم خود شهید بر عهده گرفت؛ شهید عبدالرحمن فعالیتهای مستمر و طاقت فرسایی را در این رابطه از خود نشان داد: برگزاری کلاسهای عقیدتی، نظامی، آموزشی قرآن، حدیث، احکام و .... در روستاهای مختلف و دور دست، بخشی از کارهای وی بود. شهید جروقی پس از نزدیک به دو سال فعالیت شبانه روزی در سپاه، بالاخره تصمیم گرفت به آرزوی دیرینه اش عینیت ببخشد و جهت تحصیل علوم و معارف اسلامی، به حوزه علمیه برود، او تشنة معرفت و همواره دنبال گمشدهاش بود، بنابراین بعد از استعفا از سپاه در 5/2/1361وارد حوزه علمیه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) تبریز شد؛ اندکی پس از ورود به حوزه همراه با طلاب مدرسه، جهت شرکت در «عملیات فتح خرمشهر» عازم جبهه گردید و بعد از اتمام این عملیات دوباره به حوزه علمیه بازگشت و به تحصیل علوم اسلامی همت گمارد. او پس از گذراندن مقدمات دروس حوزوی در تبریز، جهت ادامه تحصیل به تهران رفت ودر حوزه علمیه ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) تا اتمام دوره سطح حوزه و کتاب ارزشمند «شرح لمعه» با موفقیت پیش رفت. او در کنار سنگر علم همواره به ندای رهبر عزیزش لبیک میگفت و بارها خود را به جمع سلحشوران اسلام در جبههها رساند. در آخرین سفرش به صحنههای مقاومت و عشق، با شوق، امیدوار و منتظر شهادت به جبهه بازگشت؛ او را برای ماندن در محیط امن مدرسهها نیافریده بودند. او بعد از آموزشهای سنگین رزمی، در گردان نصر الله از «لشکر پنج نصر» خراسان، در عملیات مهم بدر، -که در 19/12/1363 شروع شد- به انبوه رزمندگان جوان پیوست، سینهاش از جهان به تنگ آمده بود، عطر شهادت را در جان داشت؛ بیقرار شده بود و روح مشتاقِ بهشت سر بر دیوارة سینه میکوفت. سرانجام در 22/12/1363 همزمان با تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) «در عملیات بدر» منطقه شرق رودخانه دجله در همهمه نبرد پیکر پاکش، از گذر گلوله ها و اصابت ترکش ها لاله زاران خون گردید، قامت بلندش خمید و بر خاک شهادت، چشم حق بین به محفل ملکوتیان گشود. پس از سالها انتظار، جسم این کبوتر خونین بال از سفر کربلا بازگشت ودر 4/5/1374، در گلستان شهدای میانه به خانه ابدی سپرده شد. (روانش از رحمت الهی شادمان باد) |
|||||||
وصیت نامه شهید |
|||||||