loader-img-2
loader-img-2

هید علی عبدالله پور

http://www.jelveisar.ir/image/shahidtemp/JK4_06.jpg



استان آذربایجان شرقی > شهرستان هشترود

زندگینامه

روحانی شهید: علی عبدالله پور و مجنون ... آن جزیرة خاکی ای است که وسعت آسمان را در برگرفته؛ همان مکانی که شرف انسانیت، در آن برای فردا، به یادگار مانده است. مجنون روزگاری، با سرنوشت انسان هایی گره خورده بود که قصّة عشق خویش را، در آنجا نگاشتند. «علی» را شاید من و تو نشناسیم؛ امّا آن جزیرة خاکی، گنجینه ای از اسرار خدا است. او برایت خواهد گفت؛ حدیث عشق« علی عبدالله پور» را؛ مردی که بسان یک صبح سپید، به سال 1347 در روستای «علی آباد» هشترود در خانواده ای کشاورز و زحمت کش به دنیا آمد. روزیِ حلالی که پدر با دستان پینه بسته، به خانه می آورد و مادر که از تبار صداقت آبی بود؛ او را آشنای دیار آسمان ها کردند. دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسة روستا سپری کرد. آنگاه، لبریز از احساس خوب خدایی شدن، در مصلّای دل، نماز بندگی را اقامه کرد. او در انتخابی سبز و با شوقی به رنگ عشق، برای فراگیری علوم دینی، در مدرسه علمیه «شیخ عبدالحسین» تهران مشغول به تحصیل شد. دو سال در حوزه درس خواند. در آن روزهای سرخوشی- که یاد معشوق، انیس سحر او شده بود- سوز دل و نگاهش، چون فوّاره به آسمان ها قد می کشید. علی، عاشق و دل باخته، در آن کِرشمه های دلربای حضرت دوست دل به آسمان سپرد و جان را به میهمانی ملایک در خاک جبهه برد. چقدر زیبا بود، موسیقی جان سپاری علی عبدالله پور؛ وقتی بر لبانش زمزمه ذکر حق بود و در آن شیدایی وصال، رو به تجلی آفتاب، در پروازی عارفانه رو به حرم آقا، عاشقانه می سرود: السلام علیک یا ابا عبد الله. «روحش شاد و روانش آرام باد


 

 


 

 

   






























شهید علی عبدالله پور








استان آذربایجان شرقی > شهرستان هشترود

وصیت نامه
«طلبه
شهید: علی عبدالله پور» «خط
سرخ شهادت خط آل محمد و علی است» «امام خمینی» «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم
الجنه»(توبه/111) بدرستی
که خداوند معامله می کند از مومنین با مال و جان و بدرستی که برای آنهاست بهشت
ابدی. با
درود به امام زمان عج و نایب بر حق و نستوه آن حضرت، امام خمینی و با درود به
شهدای گلگون کفن انقلاب خونبار اسلامی، با مقدمه مختصری وصیت نامه ام را می
نویسم: بار
خدایا! تو خود بر دلها آگاهی که ما فقط برای اقامه قسط و عدال و داد قیام نمودیم
که قرآن کریم می فرماید و«قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله» بار الها! پروردگارا! تو را قسمت می
دهم به اعظم اسمائت و اخص صفاتت و به اکمل جمالت و اجلّ جلالت، خمینی عزیز را که
بنیانگذار این قیام و قسط است، برای امت مظلوم و ستمدیده جهان اسلام، از ایران
گرفته تا خطه لبنان و اریتره تا انقلاب دولت یار یعنی مهدی آل اطهار نگهدار. بار خدایا! دوباره از درگاهت
عاجزانه می خواهم امام امت را که با اراده آهنین خود و نفس آتشینش اساس ظلم را
از میهن اسلامی ایران بیرون رانده و به انسانیت ارزش دوباره بخشیده، تا انقلات
مهدی برای امت اسلام نگهدار. و
اما پدر و مادر مهربانم و خواهر و برادرانم! خیلی دلم می خواهد که شما را ببینم،
ولی اگر ندیدم ناراحت نباشید. من خیلی اذیت و آزارتان داده ام، خصوصا به تو ای
مادر مهربانم، امیدوارم که مرا حلال کنی. مادر عزیز! آرزو داشتم که شما را به
گلزار شهیدان، به بهشت زهرا ببرم، اگر موفق نشوم حتما با پدرم و یا با برادرم
بروید و آن گلزار شهیدان، که خود یک کشور است، چرا که رئیس جمهوری چون رجائی و
نخستـ وزیری چون باهنر، رئیس دیوان عالی کشوری چون بهشتی و وزیرانی چون
کلانتریها و نمایندگان مجلسی چون محمد منتظری و دیالمه و آیتها و بالاخره
هزاران شهید رزمنده ای که در این کشور بزرگ آرمیدند، به خود دارد را ببینید.
مادر مهربانم! تو را خیلی زیاد دوست دارم و می دانم که شما هم خیلی مرا دوست
دارید مادر عزیز! اکنون می خواهم به جبهه بروم چون امام دستور فرموده. و ای کسانی که ایمان آوردید آگاه
باشید و غافل نشوید که امروز، روز امتحان است و ما در حال امتحان دادن، آیا این
انقلاب را نمی بینید؟ این شهیدان را نمی بینید که در جبهه ها بدینسان به لقاء
الله می پیوندند و در پشت جبهه در آتشی که منافقان ترتیب داده اند می سوزند و
گاهی همچون رجائی عزیز چنان می سوزند که جسمشان شناخته نمی شود؟ آیا این نماز
جمعه ها را نمی بینید که امت اسلامی چنین در صحنه انقلاب حاضرند؟ و آیا تفکر نمی
کنید وضعیت کشور ما قبل از انقلاب چگونه بود؟ از هروئین گرفته تا مشروبات الکلی
مثل آب آزاد بود و فساد چگونه آگاهانه توسط حکومت وقت رواج داده می شد. و هزاران
نمونه دیگر که شماها بهتر می دانید. آری، باید بیدار شد که زمان غفلت نیست که
باید بیدارتر شد و با جان و مال خویش به یاری انقلاب و رهبرش امام امت که هدفی
جز پیروزی اسلام ندارد، شتافت که به برکت رهبری های پیامبر گونه امام امت و
پیروی امت از امام و با ایثارگری امت اسلامی، مملکت ما اسلامی شده و می رود که
به یاری خدا انقلاب اسلامی را به جهان صادر و زمینه را به انقلاب جهانی حضرت
مهدی (عج) آماده سازد. بترسید از روز قیامت که حساب روز قیامت خیلی سخت و
وحشتناک است و بترسید از آتشی که هیزمش آدمهای بدکار است. فکر کنید و ببینید که
اسلام مثل خورشید می تابد و باید ابرهایی را که شیاطین ساخته اند برداشت که نورش
به همه جا بتابد، که مسلما خون بیشتری لازم است. خداوند در آیه 33سوره انعام می فرماید: «دنیا جز بازیچه
کودکان و همسران بی خردان هیچ نیست و همانا سرای دیگر برای اهل تقوا نیکوتر است. آیا اندیشه نمی کنید؟ آنانی که این
انقلاب را با این روشنی درک نمی کنند و غافلند. آیه 7 سوره بقره در باره آنها می فرماید: «خدا بر دلها و
گوشهای ایشان مهر نهاده و بر دیده هایشان پرده افکنده که فهم حقایق و معارف
اسلامی و الهی را نمی کنند و برای ایشان عذابی سخت و دردناک است». در همان سوره
می فرماید: «آنان کر و کور و لالند، و بر نخواهند گشت». آیا آن کسانی که این
گونه اند چگونه می توانند این انقلاب را درک کنند؟ بلی یک قدری فکر کنید که یک
موقع ناگهان می بینید حضرت عزرائیل آمده و می خواهد جانتان را بگیرد، آن وقت یک
ثانیه هم مهلت داده نخواهد شد و بعد از مردن هم برگشتن ممکن نیست و در آن روز
کافران از خدا خواهند خواست که ما را بدنیا برگردان تا عمل شایسته انجام دهیم که
جواب داده می شود، این ها دروغ می گویند و بکشید ایشان را به جهنم، پس نباید
غافل شد و باید خود را آماده کرد تا در روز قیامت رو سفید حاضر شد ، پس تا دیر
نشده کسانی که هنوز به مسایل بی توجه و یا کم توجه اند و هنوز وابستگی های دنیوی
مانع می شود که کاملا در خدمت انقلاب و اسلام در آیند، بیدار شوند و امام و
انقلاب را بشناسند و به دستورهای امام عمل کنند که راه فلاح و رستگاری در این
است. آری، بشتابید به سوی جبهه ها و به فکر جنگ باشید که مسئله اصلی ماست و حتی
کسانی که نمی توانند،با مال و اگر باز هم نشد با دعا به فکر رزمندگان باشند: مادر و پدر و ای کسانی که مرا دوست
می دارید! بدانید که این جنگ بد نیست، چون اگر در راه خدا جنگیدن خوب نبود،
پیامبران و امامان ما جنگ نمی کردند. آیا بیاد ندارید که حضرت رسول اکرم (ص)در طول پیامبری چندین
جنگ کردند که اکثرا خود نیز در میدان نبرد حاضر بود و یا امام اول شیعیان و
همچنین سید الشهدا، که در صحنه کربلا چگونه حاضر شده و شهید شد؟ و آیا این جمله
ی امام حسین را در نظ ندارید که فرمود: «انما الحیوه عقیده و الجهاد» زندگی همان
عقیده و جهاد است ؟ آری، باید جهاد و جنگ را جزو زندگی خود قرار دهیم تا دشمنان
نتوانند بر ما مسلط شوند. بهر حال این جنگ، جنگ تمامی حق علیه تمامی باطل است و
همه باید در این جنگ شرکت کنیم. اگر به قرآن اعتقاد داشته باشید و اگر مسلمان
باشیم که باید آیه شریفه قرآن که دستور صریح است برای مسلمانان و آن آیه ای که
در سینه هر پاسداری، این پیشتازان شهادت به صورت آرم نصب شده یعنی: «واعدو لهم
ما استطعتم من قوه... » را نصب العین خود قرار داده و خود را با تمامی امکانات
بسیج کنیم و آماده نبرد شویم. و اما سخنی با مخالفین انقلاب اسلامی : اگر مسلمانید و نا
آگاهید باید بگویم که عینک تعصب از دیدگان خود بردارید و حقیقت را درک کنید. مگر
به قرآن معتقد نیستید که اگر هستید چرا نافرمانی می کنید؟ مگر قرآن دستور جهاد
با کافران و مشرکان و منافقان را به مسلمین نمی دهد؟ که می فرماید: «در راه خدا با آنانی که به جنگ و
دشمنی شما بر خیزند جهاد کنید ولی ستمکار نباشید که خداستمکاران را دوست نمی دارد.
و یا در سورة توبه آیه 41 می فرماید: «برای جنگ با کافران سبک بار و مجهز بیرون
شوید و در راه خدا با مال، و جان جهاد کنید این کار شما را خیلی سود خواهدداشت»
و در سوره عنکبوت می فرماید: «آنان که با مال و جان جهاد کنید این کار شما را
خیلی سود خواهد داشت» و «آنان که با مال و جانشان جهاد و کوشش کردند حقا آنها را
به راه خویش هدایت می کنیم» و در سوره بقره آیه 216 می فرماید: «حکم جهاد برای
شما مقرر شد اگر چه برای شما ناگوار و ناخوشایند است ، لکن چه بسیار چیزهائی که
شما ناپسند بشمارید ولی در حقیقت خیر و صلاح شماست، و چه بسیار شود شما دوست
دارید چیزی را که برای شما فساد و زیان است، شما نمی دانید ولی خدا آگاه است» و
چه بسیار آیه هایی از این نوع که همگی در باب دستور جهاد و عظمت و درجه مجاهد
آمده است. و یا حضرت علی(ع) در خطبه 27 نهج البلاغه می فرمایند: «جهاد دری از
درهای بهشت است که خداوند آن را بروی بندگان خاصش و دوستان خود می گشاید، ولباس
تقوا و پرهیزکاری است، پس هر کس از آن دوری کند و آن را ترک کند خداوند جامه ی
ذلت و خواری و بلا به او می پوشاند و خداوند محبت خود را از دل او برداشته و
خوار و ذلیل می شود» پس
بیایید خود مان را آماده کنیم و خود را بسازیم و متقی باشیم تا خدای ناکرده ذلیل
نباشیم. امیدوارم در این دم که وصیت نامه ام را می نویسم و اگر توفیق شهادت
یافته باشم بیشتر از چند صباحی زنده نیستم این مطالبی را که اشاره کردم مورد
قبول مخاطبین قرار گیرد.که بنا به احساس وظیفه ای از باب امر به معروف و نهی از
منکر داشتم، ادا کرده باشم. و
به طور کلی سخنی که با تمام اقشار جامعه می توانم داشته باشم این است که همانند
هزاران شهید به خون خفته از بازماندگان می خواهند امام را تنها نگذارید. چرا که
سابقه تلخ این که ائمه و بعد از آنها رهروانشان تنها ماندند در طول تاریخ در
صفحات تاریخ نگاشته شده است، که دیگر خدای ناکرده نباید تکرار شود. و مطلبی هست که مؤمن از یک سوراخ
دوبار گزیده نمی شود . پس مهمترین سفارشم این است امام را هر چه بیشتر یاری دهید
که با این کار خدا را یاری می کنید و خدا هم شما را یاری خواهد کرد. سفارش دیگر این که هر قشر در
مسئولیت خود برای پیشرفت انقلاب اسلامی تلاش بیشتری کنند که مظلومان جهان منتظر
رزمندگان اسلامند و رزمندگان را از هر جهت تقویت کنید. و اکنون نیز برای این که بنده حقیر نیز بتوانم به این تکلیف
عمل کرده باشم، از سنگر حوزه به جبهه می روم اما نه از روی هوا و هوس یا احساسات
بلکه آگاهانه ، چرا که طبق دستور صریح قرآن اگر شهید شدم سعادتم را در این می
یابم ، و اگر توفیق شهادت یافتم دوست دارانم به من گریه نکنند بلکه به حسین(ع)
گریه کنند. و
این حقیقت را بدانید که قرآن می فرماید: »اگر کسی در راه خدا شهید شود و دیگران
بگویند اگر جنگ نبود او نمی مرد ، ایشان بدانند سخت در اشتباهند چون مردن انسان
در دست خداست» و
پدر و مادرم! اگر بنده توفیق شهادت یافتم به من ناراحت نباشید چون سعادت بزرگی
است که اگر انسان در راه خدا شهید بشود و این سعادت شامل همه کس نمی شود، و در
حدیث قدسی هست که خداوند می فرماید: «اگر کسی مرا خواست می یابد و اگر یافت،
دوست می دارد و کسی که خدا را دوست داشت خداوند نیز او را دوست می دارد و کسی که
خدا را دوست بدارد عاشق او می شود و کسی که عاشق خدا شد، خدا نیز عاشق او می شود
و کسی که خدا عاشق او شد، او را می کشد و کسی را که خدا کشت، دیه خونش واجب است
و کسی که دیه اش بر خدا واجب شد خداوند می فرماید دیه او من هستم» پس ملاحظه می
شود که شهادت سعادت است و البته شهادت نیز درجه و مراتب دارد. دیگر عرضی ندارم و امیدوارم در راه
خدمت به اسلام و مسلمین همه موفق باشید و دوباره در آخر از همه حلالیت خواسته
خصوصا به پدر و مادرم عرض می کنم که مرا حلال کنید و اگر شهید شدم در بین
کتابهایم کتابی به نام «راه نجات» دارم که توی آن عکس گذاشته ام که اگر عکس احتیاج شد آن را
بردارید. (والسلام
علیکم و رحمه الله و برکاته) استان:
اذربایجان شرقی شهرستان: هشترود تولد: 1347 شهادت 17/12/1362





وصیت نامه شهید
زندگینامه شهید













 

 
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" علی عبدالله پور " می نویسد