|
شهید هوشنگ ستاری |
|
|||||
استان آذربایجان شرقی > شهرستان میانه زندگینامه طلبه شهید:هوشنگ ستاری شهادت شهید محمد ستاری فرزند حاج ملکعلی در 24/9/1346 در روستای «پورسخلو» از توابع شهرستان میانه دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی را در همان محل فرا گرفت. سپس پدرش او را با خود به شهر میانه آورد، و مقطع راهنمایی را در این شهر به پایان رساند. یک سال بعد به تهران رفت و تا سال دوم دبیرستان در آنجا به تحصیلات خود ادامه داد. او با این که نوجوانی بیش نبود ولی رفتار، کردار و گفتارش همواره مانند بزرگترها جلوه می نمود. در زمان رژیم ستمشاهی -با سن کمی که داشت- و در محیط کوچک روستا، از ظلم و ستم آن رژیم نسبت به روستائیان سخن میگفت و با زبان کودکی و نوجوانی از حکومت ظالمانه پهلوی بیزاری و برائت میجست. در ایام بحرانی انقلاب، با دل و جان در راهپیمایی هایی که در میانه انجام میگرفت، شرکت کرده و مردم روستا و دوستانش را نیز برای شرکت در آن تشویق و ترغیب می نمود. پس از پیروزی نهضت اسلامی، در صحنههای مختلف انقلاب، حضور آگاهانه داشت. با شروع جنگ تحمیلی شهید محمد عاشقانه به جبهههای نبرد حق علیه باطل شتافت در حالی که 17 بهار از عمرش سپری گشته بود؛ محمد در «بهار 1363» در «جزیره مجنون» میان سلحشوران اسلام حضور یافت و در حملهها و ضد حملههایی که از جانب طرفین جهت باز پس گیری جزایر مجنون انجام می گرفت، شجاعانه شرکت کرد. حضور او در جبهه تحول شگفت انگیزی در مجموع رفتار، کردار و گفتار وی گذاشت؛ این حقیقت در اولین برخورد با وی کاملا محسوس و آشکار بود؛ چنان که همیشه از شهادت در راه خدا سخن میگفت و به حال شهیدان غبطه میخورد، شهید ستاری پس از بازگشت از جبهه، حوزه را تنها پناهگاه مطمئن برای خویش یافت تا روح بلند پرواز و در تکاپوی شهادت او را تا حدودی تسکین و آرامش بخشد. بنابراین در «مهر ماه 1363» وارد حوزة علمیه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) تهران شد و به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و تا کتاب سیوطی، حاشیه و معالم به آن ادامه داد. تا اینکه در بهمن ماه 1364 تصمیم گرفت جهت شرکت در «عملیات والفجر هشت» دوباره عازم جبهه جنوب گردد. آری، او در حالی که یقین داشت این بار به درجة رفیع شهادت نایل می آید، عازم جبهه شد؛ با سایر دوستان طلبه از تهران به شهر قم آمدند؛ پس از زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها)، شب در دفتر تبلیغات استراحت کردند تا فردا صبح با قطار قم- اهواز عازم جبهه جنوب شوند. او پس از ورود به منطقه، در تیپ الغدیر از استان یزد سازماندهی شد و خود را برای شرکت در عملیات آماده کرد. نخست او را در یگان توپخانه سازماندهی کرده بودند اما وی برای این که میخواست با دشمنان اسلام رو در رو بجنگد، خود را به گردان پیاده انتقال داد، سپس در آنجا هم متوجه شد که گردان مذکور جزو گردانهای ذخیره است و معلوم نیست در عملیات شرکت داشته باشد، به این ترتیب این طلبة سلحشور از آنجا نیز به یکی از گردانهای عملیاتی تغییر مکان داد؛ چند روز بعد از شروع «عملیات والفجر هشت» شهید محمد ستاری در یکی از محور های عملیاتی -که جنبه انحراف و سردرگمی دشمن را داشت- شرکت کرد، سرانجام در 23/11/1364 با نثار جان و خون خویش -که با ترکش خمپاره از ناحیه پشت سر شدیداً زخمی شده بود- به دیدار معبود شتافت. پس از استقبال با شکوه از پیکر مطهر این کبوتر خونین بال آسمان شهادت، با حضور گسترده مردم میانه به سوی گلستان شهدای این شهر تشییع و در آن مکان شریف به خاک سپرده شد. «لباس شادمانی ابدی بر قامت گلگونش مبارک باد |
|||||||