loader-img-2
loader-img-2

حاج سید محمد فولادی از نژادقهرمان بلوچ و دارای دین اسلام و مذهب اهل سنت  ,د روستای کوهستانی انایی از شهرستان نیک شهر در خانواده ای مذهبی متولد شد. در بیست سالگی ازدواج کرد و ثمره آن شش فرزند است. کودکان را بسیار دوست می داشت و برای همسر و فرزندانش احترام زیادی قائل بود. چون با عشق و علاقه کار می کرد، در کارهایش موفق بود. در سال 1360 به عضویت سپاه در آمد و در راه آرمانهای اسلام از ایثار جان دریغ نکرد. سید محمد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با حکومت ستمشاهی مبارزه می کرد و برای مبارزه موثرتر با رژیم پهلوی، رهسپار عراق گردید. آنجا آموزش های چریکی و تخریبی لازم را فرا گرفت. پس از بازگشت تا پیروزی انقلاب به مبارزه مسلحانه با رژیم طاغوت پرداخت. او مرد کوهستان بود و زندگی در کوه به او درس مقاومت و ایثار آموخته بود. مهربان و خونگرم بود و نمازش را هیچ وقت ترک نمی کرد. عاشق اسلام و انقلاب بود و علیه ظلم و بیداد مبارزه می کرد.

پس از انقلاب مخلصانه و عاشقانه با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیمان مودت و وحدت بست و تا آخرین قطره خون، به این میثاق وفادار ماند. او در جمع خانواده و عشیره و روستای خود مردی خوشرو، معتمد، ریش سفید، حلال مشکلات مردم و در سپاه پاسداران نیرویی فعال، خستگی ناپذیر و وفا دار بود.

در تمام عملیاتهایی که به نحوی به تضعیف دشمنان اسلام می انجامید، قهرمانانه شرکت می کرد. او تمام کوه ها را می شناخت؛ نگاهش و گامهایش با کوره راههای صعب العبور آشنا و رد زن ماهر سپاه بود. عشقش به امام و نیروهای مومن سپاه زبانزد بود؛ با خوشرویی تمام تجربیات گرانقدر و ارزشمند خود را در اختیار برادران سپاهی قرار می داد. اکثر روز ها روزه می گرفت و شبها را به نماز و عبادت و نگهبانی می گذراند.

شهادتش در عملیات «اورتین» پس از چند روز رد زنی و ماموریت طاقت فرسا در پیچ دامنه ها و کمرگاه کوههای مارت ( ایرانشهر ) به دنبال سیاه دلان اشرار رخ داد؛ در آن زمان می بایست پست نگهبانی خود را به رد زن دیگری تحویل می داد و خود برای استراحت به پایگاه بر می گشت، اما از آنجا که شب قبل امام (ره) را در خواب دیده بود، بوی شهادت را با تمام وجودش احساس می کرد. به گفته دیگران که او را به استراحت تشویق می کردند، توجهی نکرد و به مبارزه خود ادامه داد و مطابق معمول همه را پشت سر نهاد و برای سپر بلا شدن، خود قدم به میدان نهاد و جزو دسته جلو دار، برای شناسایی به جلو رفت. حال دیگر به مزدوران خونخوار نزدیک شده بود که ناگهان روبه صفتان دیو کردار، کمین مکر بر او گشودند و آتش سلاح مخربشان را بر سر و رویش ریختند. پس از آن، شهید سید محمد فولادی بر خاک افتاد، اما در آخرین لحظات عمر نیز سجده را به شکرانه شهادت از یاد نبرد؛ در حالی که دستهایش زیر بدن ستون شده و پیشانی اش بر خاک بود، طولانی ترین، زیباترین و آخرین سجده خود را مقابل معبود انجام داد و تسلیم وصال یار شد و به فیض عظیم شهادت نایل آمد.

منبع:لاله وتفتان ،نوشته ی محمود حسن آبادی،نشر کنگره بزرگداشت سرداران وشهدای سیستان وبلوچستان-1377

 

 

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" سیدمحمد فولادی " می نویسد