وصیتنامه: شهید محمدحسین مردانی
نمی دانم از کجا شروع کنم چون شهدا چیزی را ناگفته باقی نگذاشته اند اما اول دوست دارم از امام خمینی بگویم تا آنجایی که من با این پیر جماران از جهت کتابی و نقلی آشنایی پیدا کرده ام بر من معلوم گشته که وی مظلوم است . ای مردم امام خمینی جواب ( هل من ناصر ینصرنی ) می خواهد . نکند که ما جزء آنهایی که در روز قیامت جواب امام حسین (ع) را نداده بودند باشیم . اگر من از اهل بهشت شوم اولین شکایتی که می کنم از آنهایی خواهد بود که به امام خمینی توهینو سخنان بد می زدند . این سید است جدش رسول الله است . آنهایی که این کارها را می کنند صدام را با تمام جنایتش بر امام ترجیح داده و بالاتر می پندارند اصلا چرا نمی خواهند فکر کنند ؟ که در مورد این مرد عزیزان خدا که شهدا باشند چه می گویند ؟ سخن دیگر در مورد جبهه هاست . در این مورد بدانید که در زمان رسول الله تمام رزمندگان از 25 سال بالاتر بودند ولی الان تمام رزمندگان اسلام 20 سال به پایین می باشند و این نعمت است .
جوانان باید آینده مملکت را بچرخانند و لکن بزرگتر ها نیز نباید سرد شوند و باید به همراه این جوانان ونوجوانان جبهه را گرم نگهدارند . سخن دیگرم با دوستان است که حلالم کنند و از آنها می خواهم در کارهیی که برای خداست خستگی و دلسردی نشان ندهند اگر قرار است کسی خسته شود اول باید امام خمینی خسته شود بعدا ماها . دوستان عزیز مجالس شهدا را گرم نگه دارید . امام خمینی با یک امید وسیع این حرف را زد که خانواده شهدا نور چشم ما هستند پس گرم نگه دارید . و نگذارید سردی ما نسبت به خانواده شهدا به گوش امام برسد . امام خمینی با این عظمت و بزرگواری می گوید که من خجالت می کشم از شما خانواده های شهدا پس ما چه بگوییم . من با این گناهکاری و معصیت کاری زیادی که دارم با کمال پروئی به زندگی ادامه می دهم در صورتی که خانواده های شهدا در غم و غصه دوری بچه هایشان بسر می برند . مردم – دوستان – برادران – خواهران- عزیزان بدانید که اگر خانواده های شهدا که در نزد خدا محترمند و چنانچه پیغمبر می فرماید : هر کس خانواده شهدا را اذیت کرده است از ما شکایت کنند به کجا برویم به کی پناه ببریم . من از تمام خانواده های شهداء حلالیت می طلبم خواهش می کنم مرا ببخشید . من گناهکارم ذلیلم شما به من رحم کنید من توشه ای برای خودم به همراه نبردم الدنیا مزرعه الاخره مزرعه را سوزاندم . چیزی باقی نمانده مرا ببخشید ممکن است من دوست بعضی از بچه های شما باشم دوست ندارم من در جهنم باشم و آنها تماشاگرشکنجه هایی را که می بینم باشند . مخصوصا خانواده شهید زبیدی و نعمت پور. دوستان مراسم دعا و مراسم سالانه را با شکوه برگزار کنید . دوستان بدانید که هر کس شهید شده از کانال مسجد وارد شده است . بی عشق مسجد نتوان عاشق شهادت شد.
برادران مسجد یک جایی است که شما را با شهدای آینده خدا و احکام اسلام آشنا می سازد. دوستان عزیز اگر مسجد خالی شود بدانید قلبها از ایمان کم کم خالی می شود و دیگر خیلی دیر است پس این ایمان را برگردانید . بسیج ما همیشه کم نیرو بود برادران کانال بعدی برای شهادت بسیج است . برنامه های هر هفته خود را داشته باشید و توکل به خدا کنید و تنبلی به خود راه ندهید . از بعضی از برادران محل استفاده کنید خود راباید آماده کرد خیلی چیز ها را باید یاد بگیریم دیگرسرتان را درد نیاورم اگر از من بدی یا بد اخلاقی دیده اید مرا ببخشید حلالم کنید . اگر هم بیاد من حقیر افتادید فاتحه ای بخوانید و دعا کنید چون خیلی دوست دارم با شهدای مسجد محشور شوم . زیر پای جعفر و امتی که بچه های مسجد بیشتر آنجا دفن شده اند دفنم کنید تا شاید بخاطر این عزیزان خدا مرا ببخشد . اگر وقتی پیدا کردید نماز وحشت برایم بخوانید . تنها چیزی که مرا نجات می دهد همین دعاهای شماست . برادران هر کس از من پولی یا چیز دیگری می خواهد به پدر و مادرم مراجعه کند . خانواده عزیزم می دانم که خیلی اذیت شده اید و از کودکی تا بحال خیلی زحمت کشیدید . در عوض برای شما کاری نکردم ولی مادرم و پدرم همانطوری که گفته بودم آرزویم این بود که زودتراز شما از این دنیا بروم ولی مادرم زنها از حیت عاطفه محرومند مخصوصا مادرها از کودکی نگذاشتی اذیتی به من برسد پس مادر جان پرده روی عاطفه نکش و مرا ببخش چون اگر مرا نبخشی من در جهنم می سوزم . پدر جان تو هم خیلی زحمت کشیدی در کوهستانها پشت این ماشینها در سرما و گرما بسر بردی تا مرا بزرگ کردید . ولی پدر و مادر بدانید ولو اینکه من جهنمی هستم ولی سهمی در این جنگ دارم . مادر و پدر جان بدانید که شما اجری در نزد خدا دارید و تمام اعضای خانواده در این اجر شریکند ولکن مواظب باشید و قدر این سعادت را که نصیب شما شده است بدانید مادرجان مرا حلال کن پدر جان مرا ببخش خواهرانم حلالم کنید ( پدر جان 3 ماه نماز قضا دارم و 1 ماه را چون شک دارم روزه بگیرید ). از تمام فامیلها طلب بخشش می کنم .
والسلام
هر کس با خمینی بد گمان است سر قبر من نیاید. محمد حسین مردانی 19/12/63
واحدامورشهداو ایثارگران