loader-img-2
loader-img-2

خاطرات پدر شهید

شهید یا عملیات مرتبط :

سیدمحسن روحانی سیدمحسن روحانی
نام پدر : سیدجعفر تاریخ تولد : 8/29/60 12:08 PM محله سکونت : قم وضعیت تاهل : 63

بنده چون خودم صاحب امتیاز و مدیر یک مدرسه ملی در قم بودم، «محسن» را از کلاس اوّل دبستان در همین مدرسه ثبت نام کردم. جو مدرسه ما روی دانش آموزان، اثر تربیتی عمیقی داشت. دعای صبحگاهی مدرسه «الهی عظم البلاء ...» و یک حمد و سوره بود. بچّه ها دروغ نمی گفتند. غیبت نمی کردند و فحش نمی دادند.
«
محسن»، از بچگی سالم و درستکار و بسیار فعال و باهوش بود. من از وی هرگز خلافی در محیط مدرسه ندیدم. او تا کلاس پنجم ابتدایی در این مدرسه ادامة تحصیل داد، و از آنجایی که نمی توانستم در مدارس دولتی آن زمان، آینده سالمی را برایش رقم بزنم، وی را تشویق به آموختن دروس حوزوی کردم. ایشان هم از سال 1350 رسماً به فراگیری این دروس همت گماشت.
در دوران انقلاب، رویکردی عجیب نسبت به مطالعات سیاسی پیدا کرد؛ به طوری که تمامی نشریات و رنگین نامه های گروهکهای مختلف را مورد مطالعه قرار می داد و از این راه به درک و شناخت عمیقش از جریانات فکری انحرافی می افزود.
در تحلیل مسائل سیاسی بسیار قوی بود. عجیب آن که با همة اشتیاقی که نسبت به مطالعة کتابها و نشریات گروهکها از خویش نشان می داد، هرگز برای خرید آنان از سهم امام و پول شهریه استفاده نکرد. و با این که مسائل روز و انقلاب را بخوبی درک و تحلیل می کرد، در نظریّاتش هرگز تعصب نداشت.
بسیار متواضع بود و از ریا و تظاهر به شدت پرهیز داشت. در مسألة صلة رحم حسّاسیت زیادی به خرج می داد. هر وقت که از جبهه باز می گشت- اگرچه برای مدّتی اندک- به تمامی فامیل سر می زد.
در انتخاب اولین رئیس جمهور انقلاب، با شناخت عمیقی که از شخصیتهای مطرح سیاسی یافته بود می گفت:
-
با این که می دانم «بنی صدر» برنده است، ولی من به کاندیدای جامعة مدرسین رأی می دهم تا او لااقل یک رأی کمتر بیاورد!