loader-img-2
loader-img-2

نفوذی های آمریکا

شهید یا عملیات مرتبط :

سید نورالله طباطبایی نژاد سید نورالله طباطبایی نژاد
نام پدر : میرزا علی تاریخ تولد : 7/7/40 12:07 PM وضعیت تاهل : 63 تاریخ شهادت : 6/28/81 12:06 PM

او به مهره چینی های استعمار در کشور یقین پیدا کرده بود و به خوبی می دانست آمریکا در صدد است با استفاده از این عوامل، به رویارویی با مردم و انقلاب بپردازد. شهید سید نورالله طباطبائی نژاد در خاطره ای که پیش از وقوع فاجعه تروریستی هفتم تیر سال 1360 (ه.ش) از خود به جای می نهد چنین نقل می کند: «در زمستان 1357 در اوج انقلاب، به هنگام سخنرانی در یکی از مساجد شرق تهران دستگیر و در کلانتری آن منطقه بازداشت شدم. نیمه شب رئیس کلانتری به اطاقی که من در آن بازداشت بودم آمد و با من به صحبت نشست. رئیس کلانتری گفت: شما بیهوده تلاش می کنید. درست است که رژیم شاهنشاهی سقوط خواهد کرد ولی این را هم بدانید که شما نمی توانید رژیم مورد علاقه خود یعنی جمهوری اسلامی را سرکار بیاورید.

من تبسمی کردم و به او گفتم : چه دلیلی برای این عقیده دارید؟

رئیس کلانتری از من پرسید : آیا شما بنی صدر، قطب زاده و دکتر یزدی را می شناسید؟

در جواب گفتم : از این افراد فقط اسم دکتر یزدی را شنیده ام.
رئیس کلانتری در حالی که لبخندی ـ به نشانه اطلاعات دقیق خود از عمق فجایعی که در آینده از سوی امریکا رخ خواهد داد  بر لب داشت، به من گفت: اینها از سوی امریکا ماموریت دارند خود را به امام خمینی نزدیک کنند و به مقامات عالی اجرایی کشور دست یابند و مانع برقراری حکومت اسلامی در ایران شوند.

من ناباورانه به این سخن رئیس کلانتری خندیدم و پیش خود فکر می کردم این هم از ترفندهایی است که مأمورین شاه برای جلوگیری از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به آن متوسل شده اند.

بعدها که دکتر یزدی به همراه مهندس بازرگان با «برژینسکی» مشاور امنیتی کارتر در الجزیره دست داد و مذاکره کرد و در روزنامه کیهان با استفاده از سمت سرپرستی، خیانت هایی به انقلاب کرد و قطب زاده در سمت وزارت خارجه، خیانت هایی به انقلاب اسلامی نمود و برای آزاد ساختن گروگانها با آمریکا همکاری کرد و بنی صدر در سمت ریاست جمهوری با آمریکا هم صدا شد تا دولت رجایی را سرنگون کند و یک دولت متمایل به آمریکا بر سر کار آورد و در جنگ عراق علیه ایران مرتکب آن همه جنایت و خیانت شد، به یاد سخنان آن رئیس کلانتری افتادم و به این نتیجه رسیدم که او اطلاعات دقیقی در زمینه این افراد داشت...»