loader-img-2
loader-img-2

روشنایی


بعد از عملیات و مرخصی، آمدیم عقب و چادر زدیم؛ تدارکات وضعش مثل همیشه تعریف نداشت؛ گفتند «هر کس برود و برای چادر خودش لامپ روشنایی تهیه کند» من با یکی از بسیجی های بی ترمز تصمیم گرفتیم برویم و لامپ های چادر تدارکات و فرماندهی را باز کنیم! اولی با موفقیت انجام شد اما دومی نه. چون چادر فرماندهی اصلاً لامپ نداشت! ما غافل از این موضوع، وقتی که کسی داخل چادر نبود وارد آن شدیم و داشتیم در به در به دنبال لامپ می گشتیم که سر و کله فرمانده پیدا شد. برای این زرنگی چند شب ما را نگهبان گذاشت اما در عوض دلش رحم آمد و دو تا لامپ به چادرمان داد.