قم ؟ پیاده ؟دوستان محمد از پیشنهاد او سخت تعجب کرده اند راه دور است.
اوضاع چندان آرام نشده است . هنوز یک ماه بیشتر از پیروزی انقلاب نمی گذرد .
اما او بی تاب است حرارت دیدار روی گل امام خمینی اورا ، همه شیدا کرده است .
اشک از گوشه چشمانش می غلتد به روی گونه هایش .لبهایش تکان می خورد . بغضش ترکیده است و می خواند .
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سر زنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
گرچه منزل بس خطر ناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور