ساده زیستی خاطره از شهید محمد توکل فرد بنقل از برادر شهید
با تشکیل سپاه او نیز به صف
سبز پوشان پیوست .در رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه شیراز تحصیل می کرد ولی کمتر
کسی او را در لباس سپاه دیده بود . با احتمال شروع عملیات با آنکه می توانست در
دانشگاه به تحصیل خود ادامه دهد خود را به جبهه می رساند . همرزمان او بخاطر
فعالیتهایش در جبهه او را آچار فرانسه گروهان می نامیدند. دوستانش بهد از شهادتش
می گفتند هنگام عملیات که ما زمین گیر شده بودیم او با شجاعت به شلیک ادامه می داد
وبه دیگر رزمندگان روحیه می داد.
آخرین بار که می خواست از
خانه به جبهه برود یادم می آید که تمام وسایل ولباسهایش را در یک کیسه پارچه ای جا
داد وبعد از شهادت نیز همه وسایل او را با همان کیسه تحویل ما دادند. شهید حتی
حاضر نبود وسایل شخصی خود را در کیفی بگذارد .
یک روز از بازار یک کاپشن
بسیار کهنه با قیمت دویست تومان خرید و آن را می پوشید در حالی که از طرف سپاه یک
کاپشن نو به او داده بودند ولی آن را به من داد ، تا بپوشم وبه قول خودش که می گفت
: (( بگذار کهنه شود وبعد من آن را خواهم پوشید)) به ظاهر خود ومال دنیا دلبستگی
نداشت . مدتی بعد خبر عروج او را شنیدیم .