خاطره ای از سردار شهید مجید کبیرزاده
بخشی از خاطرات همرزمان شهید مجید کبیر زاده :
در عملیات خیبر من تخریب چی گردان شهید کبیرزاده بودم. ما گردان
پشتیانی شب عملیات بودیم و دستور بازگشت داشتیم . ام صبح د
ستور دادند به کمک یکی از گردان های یگان هم جوار برویم. آنها خط را
شکسته و تا صبح جنگیده بودند و جهت دفع پاتک دشمن نیاز به کمک داشتند. دشمن اول
آتش سنگین با توپ و خمپاره روی خط گرفت و تانک هایش را جلوی خاکریز برای ما نور
مستقر کرده بود و با قطع آتش توپخانه حمله می کردند. شهید کبیرزاده تدبیر جالبی
اندیشید. 15 نفر آرپی جی زن را در 200 متر جلوتر از خاکریز مستقر کرد. آتش دشمن متوجه
خط بود . بنابراین آنها در امان بودند . از طرفی در گودال ها پنهان شدند و از
دید دشمن خارج بودند. وقتی تانک ها شروع به پیشروی کردند توجهشان به خاکریز
بود.ناگهان 15 آرپی جی زن با یک اشاره کبیرزاده همزمان 15 موشک به تانک ها شلیک
کردند و همزمان هم 8 دستگاه تانک هدف قرار گرفت و منهدم شدند. دشمن که حسابی رودست
خورده بود سریع عقب نشینی کرد. او با این تدبر اندیشمندانه اش توانست جان بچه ها
را نجات دهد.
به نقل از سید مصطفی موسوی
در عملیات خیبر گردان شهید کبیر زاده یکی از موفق ترین فرماندهان گردان
عمل کننده بود. صبح عملیات پشت خاکریزی که بچه های مهندسی با عجله احداث کرده
بودند مستقر شدیم. آقا مجید از کوله پشتی اش یک کتاب که ظاهراً درسی بود بیرون
آورد و با خونسردی همانطور که به خاکریز تکیه داده بود مشغول مطالعه شد. دیدن این
صحنه برای همه تعجب آور بود. در کوله پشتی معمولاً مایحتاج و ضروریات شب عملیات را
می گذراند. نه کتاب اگر جای خالی هم داشته باشد نارنجکی ، خشابی – چیزی می گذارند.
اما شهید کبیر زاده انگار آنقدر بی خیال و خونسرد بود که هیچ واهمه ای از اجرای
عملیات نداشت .