درسال 1342 درحومه ی اراک به دنیا آمد ازهمان آغاززندگیش با توجه به اسمش به امام حسین (ع) علاقه فراوانی داشت . حسین 13 ساله بود که به همراه برادرش به تهران می آمد و به تظاهرات می رفت و به امام خمینی (ره) علاقه زیادی داشت و عشق می ورزید زمان انقلاب با برادربزرگش دربسیج شرکت می کرد پس ازمدتی درمحل ، پایگاهی تشکیل دادند وبه بسیجیان آموزش رزمی می دادند ، با پشت سرگذاشتن تحصیلات به عضویت ارگان سپاه پاسداران درآمد که درقسمتهای مختلف فعالیت داشت ازقبیل عضویت درگشتهای مبارزه با منکرات و فعالیت درستاد ریاست جمهوری که آن زمان حضرت آیت الله خامنه ای بودند . یکی ازدلایل مهم شرکت درجبهه ها ، عشق و علاقه ی زیاد ایشان به حضرت امام خمینی (ره) بود و همواره خود را خدمتگذارامام عزیز می دانست با درنظرگرفتن فرموده امام حسین (ع) که فرمودند : مرگ با عزّت بهتراست اززندگی با ذلت ؛ راهی جبهه شد . او درسال 1362 به جبهه های (حاج عمران – والفجر2) اعزام شد و مدت 7 ماه درجبهه حضورداشت که مجروح شد و به تهران بازگشت . درسال 1362 ازدواج کرد که ثمره ی این ازدواج دو فرزند پسراست . حسین درسال 1364 درسپاه فرودگاه کشوربه عنوان امنیت پروازکه وظیفه ی آن مبارزه با هواپیما ربایی است مشغول به انجام وظیفه شد .درتاریخ 12/4/1367 درهواپیمای مسافربری «ایرباس» که عازم دبی بود ، ایشان به عنوان کارد پروازدرآن هواپیما انجام وظیفه می کرد ، این هواپیما درآسمان خلیج فارس هدف شلیک دو فروند موشک ناوگان آمریکایی قرارگرفت و کلیه سرنشینان این هواپیما به شهادت رسیدند و از29 نفرسرنشین و خدمه و خلبان 4 نفرازآنها پیدا شدند که یکی ازآنها حاج حسین نیک ملکی است . حسین درساعت 10:10 دقیقه صبح به شهادت رسید 3 تن ازهمرزمان آن شهید هم به همراه او به شهادت رسیدند به نامهای : پاسدارشهید علی شهبازی ، پاسدارشهید حمید متولیان ، پاسدارشهید رضا اکبری مقدم . حسین تنها آرزوئی که داشت این بود که دررختخواب و یا درتصادف نمیرد و مانند مولای خود (ابا عبد الله الحسین (ع)) شهید بشودقبل ازاینکه عازم دبی شود ، کوچکترین خواهرش، ایشان را اززیرقرآن با گریه بدرقه کرد و حسین با تبسمی که داشت رو به خواهرکرد و گفت " حالا که چیزی نشده یک سفرجزئی به دبی دارم گریه هایت برای موقعی باشد که خبرشهادت مرا بدهند حالا که من صحیح و سالم هستم . اینگونه گریه کنی پس اگرروزی گفتند ، بیائید جنازه ی برادرتان را ببرید چه خواهی کرد
ارادت بسیاربه آقا ابا عبد الله الحسین (ع) و ارادت به رهبرانقلاب امام خمینی (ره) . همیشه سعی می کرد دیگران را خوشحال کند و تا جایی که می توانست کمک مادی و معنوی می کرد عشق و علاقه به تعزیه خوانی و سینه زنی داشت همیشه تأکید می کرد نمازرا دروقت بخوانید ، ارادت خاصی هم به آیت الله خامنه ای داشت و به صحبت دیگران اهمیت می داد و بدون خداحافظی ازمادرسرکارخود نمی رفت . ازسرکارهم که می آمد اول به مادرسلام می کرد و احترام خاصی قائل بود و بعد به منزل خود می رفت . تأکید زیادی داشت که دیدارازخانواده ی شهدا را فراموش نکنید و به وصیت شهدا عمل کنید .
خواهرشهید :
یکی ازبستگان، شهید شده بود که ما گریه و زاری و بی تابی می کردیم ، حسین گفت ، خواهرم گریه نکن تو باید مثل حضرت زینب ( سلن الله علیها ) صبرداشته باشی .