loader-img-2
loader-img-2
دانش آموز شهید احمد بلیده ،فرزند محمد در سال ۱۳۴۴ ساربوک درخانواده ای متدین به دنیا آمد. دوران ابتدایی و راهنمایی را که پشت سر گذاشت عطر انقلاب با نسیم صبا هر صبحگاهان او را به کار و تلاش و تحصیل در فضای ایران اسلامی علاقمند تر کرد
 
 

دوران ابتدایی و راهنمایی را که پشت سر گذاشت عطر انقلاب با نسیم صبا هر صبحگاهان او را به کار و تلاش و تحصیل در فضای ایران اسلامی علاقمند تر می کرد. با تاسیس یک کتابخانه به سمت مبارزه آگاهانه با رژیم سفاک پهلوی خیز برداشت. ودر جواب کسانی که به او می گقتند کشته می شوی پاسخ می داد کشته شدن در راه دفاع از اسلام شهادت در راه خداست.

با حضور جهاد در منطقه او همچون پروانه ای عاشق گردد. این برادران تلاشگر می چرخید و به آنها که به همراهی مردم منطقه نیاز شدیدی داشتند قول همکاری و همراهی می داد. با آغاز جنگ در حالات و روحیات احمد تغییراتی حاصل شد و گویی ادامه کار در بلوچستان او را قانع نمی کرد. باید به عرصه خطر نزدیکتر می شد تا به احساس ادای دین می رسید. با زحمت زیاد رضایت مسئولین را برای حضورش در جبهه جلب کرد. در اولین اعزام از ناحیه شانه مورد اصابت قرار گرفت و برای مدتی در بیمارستان بستری شد.

پس از بازگشت به ساربوک مجددا به فکر بازگشت به جبهه بود.

فرزند مخلص و فداکار امام با شنیدن خبر اعزام عده ای بی قرار به محل اعزام مراجعه کرد ولی مسئولین با اعزامش مخالف بودند زیرا او تازه از جبهه آمده بود و از آن مهمتر هنوز بهبود کامل نیافته بود. شهید بلیده به ساعتها التماس و گریه موافقت مسئولین را جلب کرد .به برادرش سفارش کرده بود اسلحه اش را زمین نگذارد. احمد اصولی ترین عامل روحیه دهنده و انسجام رزمندگان را معنویت می دانست و در شب عملیات والفجر چهار از شدت گریه و مناجاتش بوی وصال و شهادت می آمد. تا اینکه صبح روز عملیات در حال جابجایی  یک قبضه تیربار که با آن عده زیادی بعثی را به جهنم فرستاده بود. شاهد شهادت را به آغوش کشید و به سوی منزل مقصود پپرواز کرد.

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" احمد بلیده " می نویسد