loader-img-2
loader-img-2

شهید طاهر اسماعیلی

http://www.jelveisar.ir/image/shahidtemp/JK4_06.jpg



استان آذربایجان شرقی > شهرستان هشترود

زندگینامه

طلبة شهید: طاهر اسماعیلی در بارانی ترین لحظات بندگی، وقتی نسیم آفرینش، روح حیات را با خود به ارمغان آورد، کودکی در روستای «آق داغ» از توابع شهرستان هشترود به دنیا آمد و نامش را «طاهر» نهادند. طاهر در خانواده ای مؤمن و سرشار از محبّت به اهل بیت(علیهم السلام)، رشد کرد. در پنج سالگی وارد به مدرسه شد. دوره دبستان، پر از خاطرات تلخ و شیرین، سپری می شد، همین دوران، گَرد یتیمی بر چهره اش نشست و پدر و برادرش را از دست داد. با وجود مشکلات زیاد، توانست مقطع ابتدایی را با موفقّیت طی کند و برای ادامة تحصیل، بار سفر بست و همت افراشته داشت و به تبریز مهاجرت نمود. نوجوان بود؛ اما روحی سرشار از آزادی و آزاد اندیشی داشت. او نیز چون مردم قهرمان تبریز، در راهپیمایی ها شرکت می کرد و از اعضای فعال انجمن اسلامی مدرسه بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افق جدیدی به روی طاهر، گشوده شد. او چون همیشه پر از نشاط جوانی، در مقطع متوسطه و در دبیرستان «امام خمینی» تبریز به ادامه تحصیل ادامه داد. تقدیر سال 1361، در رواق اندیشة نوجوانی از دیار افلاک، عشق را نگاشت و طاهر اسدی، برای اولین بار، لباس رزم بر تن کرد و تکبیرگویان بر خاک جبهه بوسه زد. بعد از بازگشت، با کوله باری از معنویت در مکتب عشق ثبت نام کرد؛ و در مدرسه علمیة «طالبیه» تبریز مشغول به تحصیل شد و در آزمون ورودی حوزه، مقام اول را کسب کرد. استعداد درخشان، مدیریت قوی و تمام خوبی های دیگر که در طاهر جمع شده بود، او را مسند نشین قلب دوستان کرد. کم حرف و بیشتر اهل مطالعه بود. پر تلاش و از تنبلی گریزان بود. قانع بود و آنچه را نداشت آرزو نمی کرد و در آنچه داشت اسراف نکرد. به خاطر همین خصلت ها، مشکلات مادّی برایش آسان حل می شد. او در «عملیات والفجر هشت» بهترین دوست، پسر عمویش، «رضا» را از دست داد. داغ فراق او برایش سنگینی می کرد، اما رسالتی از رضا به یادگار مانده بود که باید طاهر ادامه می داد. سرانجام طاهر نیز به منطقة شلمچه «شرق بصره» در تاریخ 22/1/66 اعزام شد و پس از شرکت در عملیات و نبردی خالصانه، هنگام پاتک دشمن، به جمع دوستان شهیدش پیوست. «روحش شاد و راهش پر رهرو باد


 

 


 

   






























شهید طاهر اسماعیلی








استان آذربایجان شرقی > شهرستان هشترود

وصیت نامه
«طلبة
شهید: سیدطاهر اسماعیلی» «و
لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» (سوره آل عمران آیه 169) درود بر محمد(ص) و 12 فرزند پاک و مطهرش
که روح اسلام را زنده کرده و اسلام واقعی را به جهانیان نمایان کردند. درود بر
تمام کسانی که راه پاک محمد(ع) را ادامه داده و نگذاشته اند این بیرق خونین الله اکبر در
زمین بیفتد. درود
و سلام بر حسین فاتح زمان، بر نایب بر حق امام زمان(عج) که مسلمین را از بند
طاغوت ها و ظلمات و خودپرستی که سرزمین پاک و قهرمان پرور ایران را فرا گرفته
بود، نجات داد. و سلام و درود بر تمام شهیدان جنگ تحمیلی که با نثار خون پاک خود
درخت تنومند اسلام را آبیاری کرده و با فدای جان خود بر حقانیت اسلام عزیز شهادت
داده و به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین لبیک گفته اند. و درود بر رزمندگان و مجاهدان اسلام که برای رضای خداوند و
وظیفة شرعی خود بر جهاد و مبارزه علیه کفر الحاد جهانی به سرکردگی آمریکای جهان خوار
و اسرائیل غارتگر بپاخاسته و در این راه هر گونه دشواری و سختی را با جان و دل
پذیرا می شوند. و درود بر ملت غیور و شهیدپرور ایران که با پیروی از رهبریت امام
خمینی، پشت بزرگترین ابر جنایتکاران جهان را به لرزه انداخته و حکومت الله را در
سطح کشور و وطن عزیزشان ایران مستقر کرده اند. و با درود و سلام بر خانوادة گرامی ام که تمامی شان را یک
عالم دوست دارم و دلم برایشان تنگ شده است و همیشه می خواهم در پیش آنان به
زندگی صمیمی ادامه دهم، ولی هرگاه عمیقاً فکر می کنم می بینم که رضای خداوند در
قلب من از همة اینها بالاتر است و بیشتر مرا عاشق خود کرده، و وقتی می اندیشم به
این نتیجه می رسم که خداوند این جان را به ما امانت داده و یک روزی هم خواهد
گرفت. پس این جهان ابدی نیست. و خلاصه یک روزی اجل به سراغ ما خواهد آمد و ما
این امانت را به خدای خود تحویل خواهیم داد. من هر قدر هم در راه اسلام و قرآن
در این جهان خدمت کنم، در نهایت شاید به سعادت برسم ولی در اینجا نقداً به سعادت
بدون کمترین رنجی نایل می گردم، که همانا شهادت غایت تکامل انسان یعنی سعادت
است. و شهید است که در قیامت با پیامبران و ائمة معصومین(ع) هم منزل می شود. پس چه خوب که ما با پای خودمان به
سراغ مرگ رفته و شهادت در راه خدا را نوش جان کنیم و به افتخار و ملاقات با
معشوق خود، الله نایل گردیده و ما هم سهمی در برافراشته شدن پرچم خونین و سرخ
لااله الاالله در تمام نقاط دنیا داشته باشیم و من روز دوشنبه 9/8/61 توانستم به
آرزوی دیرینة خود ـ که دو سال بود در راه رسیدن به آن زجرها و مشقت ها کشیده
بودم و همچون پرنده ای در قفس زندانی شده بودم و هرگاه می خواستم از آ ن بیرون
روم بالهایم را سیم های قفس می گرفتند و در جای خودم می نشاندند ـ رسیده و به
طرف جبهه اعزام شدم. مادر
عزیز! تو را دوست می دارم ولی اسلام را بیشتر از تو ... تو باید افتخار کنی که
در دامن خود شهید پرورانده ای و از خدا بخواه، که قربانی ات را قبول کند. ای مادر! من که خواهم مرد چرا
بهترین مرگ را که همانا شهادت در راه خداست انتخاب نکنم؟ در پایان از تو می خواهم
که دعا برای «امام» یادت نرود. ای ملت شهید پرور ایران! از شما خواستارم که در هر زمان و
مکان پشتیبان اسلام بوده و مطیع امر امام باشید و در صحنه حضور داشته باشید. «برادران عزیز طلبه! سلام مرا از
راهی دور، ولی نزدیک به شما عزیزان، از سنگرهای منور به نور ایمان در لحظاتی که
صدای انفجار های آتش دشمن همراه با سوغاتی هایی که هر چند وقت یکبار ]عاشقی را
به دیدار معشوق [روانه می سازد، پذیرا باشید. امیدوارم که انشاء الله در راه کسب علوم اسلامی همراه با کسب
فضایل اخلاقی و ایمان و تقوا بیش از پیش موفق بوده باشید. مسئولیت ثقیلی بر دوشتان سنگینی می کند. امیدوارم از عهده اش
برآیید. اینجا
شوری دیگر دارد. هر لحظه امکان رحلت از این دنیا برایمان موجود است. لذا از خدا بخواهید که مرا
نیامرزیده از دنیا نبرد. استان:
آذربایجان شرقی شهرستان: هشترود تولد: 1344 شهادت: 23/1/1366





وصیت نامه شهید
زندگینامه شهید













 

 
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" طاهر اسماعیلی " می نویسد