loader-img-2
loader-img-2

زمستان طبیعت بود و خزان ایمان و اندیشه، باد معروف نیمروز سوز و سرمای دیماه را از سطح هامون بر همه جای سیستان پراکنده می کرد و تاریکی دهشت زا و یأس و ترس ناشی از حکومت جابرانه رضا خان بر همه جا سایه افکنده بود.

اما روستای «چلنگ» در بخش « شیب آب » در« زابل » حال و هوای دیگری داشت. گویا در انتظار صبح خجسته و سپیده ی امید به سر می برد. در کلبه ساده و به ظاهر محقر و کوچک «آقا سید علی » شور و شوق دیگری بود .

سر انجام انتظار پایان یافت و آن روز – اول دی ماه 1307 ه ش در آن خانه ساده اما مصفا و منور به نور آیات و معطر به عطر احادیث و آمیخته با بوی خوش ذکر و دعا، نوزادی چشم به عرصه دنیا گشود که بعد ها از پیام آوران و پیروان نهضت جدش حسین بن علی (ع) شد. او که اولین پسر خانواده بود، با تولد خود فضای خانه و زاد گاه خویش را پر از شور و شادی کرد، نسیم امید و سعادت بر دلها وزید و غنچه تبسم بر لبها شکفت .

«سید علی » به عشق جواد الائمه (ع)، این ذریه زهرا (س) را «محمد تقی » نام نهاد .

پدر این نوزاد، «سید علی »، که از سلسله جلیله سادات حسینی و از تبار مشعل داران هدایت و نور بود و خانه اش پناهگاه مردان مظلوم بشمار می رفت، علاوه بر تبلیغ و فعالیت دینی به کشاورزی روزگار می گذراند .جد پدری «سید محمد تقی »، مرحوم حجت

الاسلام والمسلمین، سید حسین حسینی معروف به «سید حسین چلنگی » از روحانیون مشهور و فاضل و مبارز سیستان و تنها کسی بود که در منطقه از مرجع تقلید آن زمان «آیت الله العظماءسید حسین صدر»اجازه نامه داشت .وی همواره درمقابل خود کامگی و ظلم رضا خان و عوامل محلی آن، آشکارا به مخالفت و مبارزه می پرداخت، لذا از سوی «شوکت الملک »، عامل جابر رضا خان در منطقه بارها ممنوع المنبر شده و یکبار به بیرجند تبعید گردید، اما در تبعید گاه نیز با آنکه تحت نظارت شدید بود، از مبارزه خود با طاغوت و عوامل متجاوز آن دست برنداشت.

مادر سید محمد تقی، بی بی خدیجه، زنی سیده وعفیف پاکدامن بود و در انجام فرائض شرعی مقید و در آداب و دستورات اسلامی دقت نظر داشت. این بانوی پرهیزگار برای دیگر زنان آبادی خویش، معلم و الگو به حساب می آمد. وی در تربیت فرزندان خویش حساس و کوشا بوده، با شیر پاک و دامن مطهر خود توانست چنین بزرگواری را به جامعه تحویل دهد تا مردم از فیوضات و برکاتش بهرمند گردند.

 

جدی مادری ایشان مرحوم آیت الله میرسید علی علی آبادی از انسانهای عالم و فاضل و با تقوا و با کرامت و فردی مبارز و ظلم ستیز بود. در آن ایام ایشان درعلی آباد زابل مدرسه علمیه ای داشتند که بسیاری از علما و روحانیون بعدی سیستان در آنجا درس می خواندند؛ و از برکت حضور اساتید و مدرسین بنامی کسب دانش می کردند. حضرت آیت الله سید جلیل الدین حسینی سیستانی که یکی از اساتید شهیر حسینی (ره) بوده اند و اینک در مشهد مقدس مقیم می باشند از طلاب همین مدرسه بوده اند .

سید جواد در سن 18 سالگی یعنی در سا ل 1325 ه ش پس از کسب اجازه از محضر پدر، خود را آماده سفر کرد. آن شب خواب به چشمان آقا سید محمد تقی نمی آمد، فردا روز حرکت بود و او غرق تفکرات خویش. گاهی خود را در حرم حضرت امام رضا (ع) می دید؛ گاهی مشغول خواندن زیارت نامه و زمانی در جلسه درس و... صبح زود از خواب بیدار شد؛ توشه سفر را برداشت و از همه خداحافظی کرد، و همراه کاروان زائران حضرت رضا (ع) راهی کوی دوست گردید. بعد از چند روز خود را در جوار کعبه دلها و بارگاه قدس غریب الغربا دید.

 

آقا سید محمد تقی که اینک در وادی ایمن رضا (ع) آمده بود تا داروی شیفتگی خویش را به علوم مکتب اهل بیت (ع) در جواربارگاه ملکوتی اش بیابد، ابتدا به زیارت ضریح نورانی و شفا بخش شتافت و بوسه بر درو دیوار و ضریح و پنجره های معطر ولایت زد و راز و نیاز و درد دل خویش را به محضر دوست اظهار کرد؛ آنگاه توفیق خود را از جد باکرامتش مسئلت نمود و آن را مایه وصول به اهداف عالیه خویش کرد. سپس همانگونه که پدرش سفارش کرده بود به سراغ آقا سید جلیل الدین حسینی که از آشنایان و اقوام ایشان بود، رفت و با راهنمایی ایشان در حجره ای سکنی گزید و مشغول تحصیل شد. این سید بزرگوار علاوه بر آنکه یکی از اساتید آقا سید محمد تقی بودند، همیشه مرشد و راهنما و پشتیبان او نیز بودند.

 

مشهد الرضا (ع) که یکی از شهرهای مهم و مذهبی ایران است. از نظر موقعیت علمی، تاریخ درخشانی دارد و در طول تاریخ خاستگاه دانشمندان بزرگی بوده است.

حوزه های علمیه این شهر قدمت طولانی دارد و پس از قم، پررونق ترین مرکز علمی شیعه به شمار می رود؛ مخصوصاَ از زمانی که حضرت آیت الله میلانی (ره) در سال 1334 ش در مشهد مقیم شد و رشد و اصلاح قابل توجهی در آن بوجود آورد، این مرکز علمی رونقی مضاعف پیدا کرد و شکوفا شد.

یکی از مدارس قدیمی این شهر، «بالاسر» بود که در نزدیکی و چسبیده به حرم امام هشتم (ع) قرار داشت و از فضای روحانی و ملکوتی ویژه ای برخوردار بود و اینک، آن مکان در طرح توسعه حرم قرار گرفته و یکی از رواقهای حرم آن حضرت می باشد.

آقا سید محمد تقی در حجره ای ساده و کوچک در مدرسه بالاسر سکنی گزید و مشغول تحصیل شد و با دوستانی چون مقا م معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای، و تعدادی دیگر از شخصیتهای عالم و مبارز،آشنا شد. این آشناییها زمینه ای گردید برای پرورش روح حماسی و ظلم ستیزی او تا پایان عمر که در رفتار و کردار ایشان متبلور بود.

در محضر ابرار، سید محمد تقی از اساتید ارزشمند و پرآوازه آن روزگار بهره ای وافر برد و در اندک زمانی در علوم مختلف حوزوی، خلاقیت و استعداد خود را ظاهر ساخت. بر اساس دست خط آن بزرگوار که موجود است، ایشان در مدت 12 سال یعنی تا سال 1337 ش که آن نوشته را تقریرکرده دروسی را به شرح ذیل فرا گرفته است :

دروس و نحو و معانی و بیان و بدیع ومنطق و قوانین را نزد شیخ حسین مصباح و فقه را نزد آیت الله سید جلیل الدین حسینی آموخت؛ منطق عالی را در محضر «شیخ جعفر » و فقه و اصول را از محضر آیت الله العظمی میلانی (ره) که از مراجع تقلید زمان بودند، فیض وافر برد و تا زمانی که از مشهد به زابل مراجعت کرد، در کلاس درس ایشان حضور فعال داشت. همچنین حکمت و اعتقادات و معارف فقه را از محضر آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی آموخت و نیز در آموختن فقه و اصول در درس آیت الله شیخ کاظم دامغانی شرکت می نمود.

ایشان در مدت 16 سالی که در مشهد بسر می برد علاوه بر آنچه ذکر شد، از محضراساتیدی چون آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی (ره)، فقیه سبزواری، آیت الله شیخ غلامحسین تبریزی (ره)، میرزا احمد مدرس یزدی و اد یب نیشابوری، علم و عرفان و ادب کسب نمود.

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" سیدمحمدتقی حسینی " می نویسد