loader-img-2
loader-img-2
(یادگار گردان) خاطره ای از شهید فرید ابن سعیدی گاهی اوقات دلم می خواست پای صحبت های او بنشینم وبه صحبتهای او گوش بدهم . هرچند که چهارده سال بیشتر نداشت ، از بچه های فعال گردان ابوالفضل العباس بود. اومکرر نزد من می آمد ودرمورد مسائل مختلف سوال می کرد. آخرین با قبل ازشروع عملیات به سراغم آمد و سوال عجیبی ازمن پرسید : آیا تا به حال درگردان ماکسی مثل ابوالفضل العباس شهید شده است ؟ از این سوال تعجب کردم ونمی دانستم درجوابش چه باید بگویم ، گفتم : تا بحال خیر . اولبخندی زد وخداحافظی کرد وازمن دور شد. کمی تامل کردم که این نوجوان چهارده ساله چرا این سوال را از من پرسید؟ ویکباره یادم آمد که او امروز قرار است با بچه ها کمین برود. می خواستم اورا منصرف کنم اما مگر درجنگ به نوجوانی می شد گفت جلو نرو با کارهایی که انجام می دادند تورا به این باور می رساندند که آنان سهمی از جنگ دارند کسانی که جنگ را تجربه کرده اند به این سخن من عقیده کامل دارند . بعد از مدتی که درجستجوی او به سنگر کمین رفتم همرزمش را دیدم که گریه می کند . گفتم چه شده ، او جسدش را در مقابل سنگر کمین نشانم داد چشمانش پر از اشک شد . نحوه شهادت را جویا شدم وهمرزمش گفت : در یک نبرد تن به تن نارنجک دستهای او را قطع کرد وچشمانش را تقدیم ایمان وعقیده اش کرد .(عبادت) خاطره ای از شهید فرید ابن سعیدی شهید الگوی تمام نوجوانان کم سن وسال بود که الگوی خود او قاسم ابن الحسن (ع) بوده بعد از نماز دوکار را همیشه انجام می داد ، یکی سجده طولانی ودوم این که دست های خود را به طرف آسمان بالا می برد وضمن تضرع ونیایش به درگاه الهی همیشه شهادت را از خداوند تعالی خواستار می شد . نزدیکترین حالت یک عبادت کننده به خدا که فاصله ای میان بنده وخداوند نمی باشددر روایات آمده است که همین سجده است . یکبار خواستم بفهمم که او در این دعا ها چه می گوید به نزد او رفتم واو نیز به گرمی از من استقبال نمود ، شهید می گفت بهترین وخالص ترین زمان دعا ونیایش یکی قبل از انجام فریضه نماز ودیگری بعد از اتمام نماز است که خداوند متعال منتظر شنیدن دعای بنده واستجابت آن است . همیشه به انجام دادن کاری مشغول بود . در سلام کردن به کوچکترها همیشه پیش قدم بود . همیشه من ونوجوانان دیگر را نصیحت می کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الذین ینقصون عهدالله من بعد میثاقه ویقطعون ما امرالله به ان یوصل ویفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون
آنانکه می شکنند پیمان خدا را پس ازاستواریش ومی برند آنچه را امر کرد خدا به آنکه پیوند کرده شوند وفساد می کنند در زمین آن گروه زیانکاران هستند.
باعرض ادب خدمت پیشگاه مبارک امام زمان ونائب برحقش امام امت وحامی مستضعفان جهان وبیدارکننده نفسهای تاریک وخاموش وهمچون این بنده گنهکار، وطول عمر رهبر کبیرانقلاب اسلامی وصبر عاجل برای خانواده شهدا، وصیتنامه خود را شروع می کنم.
مادرجان می دانم که فرق من برای تو سخت وناگوار است واین طبیعی است . ولی مادرجان این را بدان ازوقتی که بدنیا آمدم فقط عذاب ومشقت تو را بهمراه داشتم. ازبدنیا آمدن من تا وقتی که به این سن رسیدم همه وهمه برگردن تو بود زیرا توبرای من هم پدر بودب هم مادر، ولی من جواب این بزرگواری ها ومحبتهای تورابا اذیت وآزار دادم وخود را قاصر می دانم اما از تو که اینقدر گذشت داری می خواهم که این فرزند گناه کار خود را حلال کنی چون خداوند میفرماید : بهشت زیر پای مادران است.
سخن دیگرخود راباکسی که به زندگی من جهت داد ومرا درست زندگی کردن آموخت ومرا از منجلاب گمراهی بیرون کشید که همانا برادرم سعید است که راه صحیح زندگی رابا دلیل وبرهان به من نشان دادوتا وقتی که زنده ام برایش دعا میکردم واز اوکه بارسنگینی را که از زندگی من بدوش می کشیدطلب حلالیت ومغفرت دارم.
سخن دیگرمن باکسی است که آموخت مرا آداب زندگی کردن وطرزصحیح معاشرت ردن را بامردم که او برادربزرگ وپدر دوم من یحیی بود ، طلب حلالیت میکنم.
بخداوندی خداکه من تمتم شما می بخشم وحلال می کنم واز شما طلب بخشش ومغذرت وحلالیت می کنم.
وصیت من به برادرم سعید این است همان طوری که راه زندگی رابه من آموخت این را ادامه دهد وبیاموزد به دیگران . راه سعادتمندی وعروج به سوی پروردگار درزیر سایه پیروی از امام امت است .
وصیت دیگر من این است که اگر می خواهید در زندگی پیشرفت کنیدگناه کم کنید زیرا امام علی (ع)فرمود:گناه کم کنید تا مرگ برایتان آسان بشود.
وشما ای خانواده من که توانستید مرازیر سایه خود به کمال برسانید سعی کنیدهمانگونه که قبلاٌ درمسیر انقلاب خدمت می کردید حالا باید بیش از پیش به انقلاب کمک ویاری برسانید زیرا حالا شماآن خانواده قبلی نیستید ، بلکهخانواده شهید هستید. البته درنظر مردم ، زیرا من لایق این نیستم ومردم بادید دیگری به شما نگاه می کنند.
والسلام 6/1/67 فرید ابن سعیدی


اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" فرید ابن سعیدی " می نویسد