loader-img-2
loader-img-2
 چند ماهی بیش نبود که باشهید ابراهیم ایاز آشنا شدم.عراقی ها  او را از قاطع یک به عنوان تبعیدی  منتقل کردند خوشبختانه یا بدبختانه او را به آسایشگاه 24 آوردند مردی قد بلند موهای خوش رنگ خرمایی خوش سیما همیشه خنده رو  بسیار مؤمن خوش فکر دلسوز حتی درباره افرادی که با اودشمنی می کردند.چون شبها بلند می شد ونماز شب می خواند وبه بچه ها آموزش قران ،نهج البلاغه،ادبیات فارسی،ریاضی  می داد بعثی ها او را عنصر خرابکار می نامیدند.همه اسراء به وی احترام زیادی می کردندمدت دو سال ونیم بود که بعثی های ظالم ومنافقین کور دل نامه های وی را سانسور می کردن و نمی گذاشتند از خانواده اش با خبر باشد اما بت تمام این اوصاف مردی صبور وبا اراده ای بود .او همیشه سنگ صبور دیگر اسرایی که برایشان نامه نمی آمد میشد.از خواندن قرآن ومناجات با خدا لذت می برد از وقت حد اکثر بهره را می برد وبه افراد کم سواد وبی سواد فارسی ،قران را آموزش می داد در یکی از روزهاهنگام صبح که وقت آزاد باش اسراء بود در کنار دیوار آسایشگاه حالش به هم خورد رفقا سریع اورا به اطاق پزشکی که هر چند روز یک بار می آمد وبیماران را وزیت میکرد بردند  متاسفانه بر اثر کمبود امکانات وبی توجهی عراقی ها به لقاءالله پیوست و خانواده اش را عمری به انتظار نشاند
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" ابراهیم ایاز " می نویسد