شهید در خانواده ای مذهبی و انقلابی پا به عرصه وجود نهاد از بدو تولد با
فضای انقلاب و جنگ آشنا شد خصوصاً اینکه دو عموی بزرگوارش در جنگ تحمیلی به
شهادت رسیده بودند با وجود سن کم مسائل را خوب درک نموده و در ذهن خود
آنها را تحلیل می کرد. مادر بزرگوارش نقل می کند : (( چند روز قبل از
شهادتش امتحانات نوبت دوم را می داد . روزی مشغول پرسش درس دینی از او بودم
وقتی به سئوال شهید به چه کسی می گویند ؟ رسیدم ، مریم برای مدتی سکوت کرد
و سرش را پایین انداخت ، فکر کردم نمی تواند سوال را جواب دهد ولی وقتی
صدایش کردم سرش را بلند کرد دیدم تمام پهنای صورتش پر از اشک شده ، با
تعجب پرسیدم مادر چه شده؟ او با بغض جواب داد ، مامان دلم برای عموهای
شهیدم تنگ شده است . آن وقت متوجه نشدم این اشک ها هم برای خداحافظی از من و
هم به شوق دیدن شهدایی است که می خواهد به دیارشان کوچ کند .)) سرانجام در
حملات موشکی صدام کافر به شهر شوشتر به همراه برادر کوچکش ” حسن ” به فیض
شهادت نایل شد.