loader-img-2
loader-img-2
حبیب الله در سال 1341 در شهر زنجان چشم بر جهان هستی گشود. حبیب دوران کودکی را در جمع خانواده گذراند و به مدرسه رفت. سال سوم راهنمایی را که به پایان رساند، به علت از کار افتادگی و پیری پدر، در یک مغازه ی جوشکاری مشغول به کار شد تا هزینه ی معاش خانواده را تأمین نماید. وی چندی بعد به تهران مهاجرت کرد و در زمان اوج گیری انقلاب با پخش اعلامیه و نوارهای امام (ره)، نهضت را یاری رساند. با پیروزی انقلاب شب ها در کمیته ی انقلاب اسلامی پاسداری می داد تا این که به استخدام سپاه درآمد. چند ماه در راه آهن فعالیت کرد سپس به پادگان ولی عصر (عج) انتقال یافت و از آن جا به زندان اوین رفت. سعیدی در جریان غائله ی کردستان، راهی سنندج شد و سرانجام در تاریخ 9/2/1359 در سنّ 18 سالگی شهید راه حق شد.
به نام خدای محمد و به نام خدای ابوذر و حسین، این نامه را در سنگر
دفاع از اسلام و مسلمین برای شما می نویسم.
پدر و مادر در صورت داشتن سعادت شهادت باید بگویم که این شهادت قطره
ای است که به رودخانه ی شهادت می ریزد و این رود از زمان هابیل و قابیل گرفته تا
زمان ما و در آینده نیز جریان خواهد داشت.
برادر و خواهر عزیز شما را وصیت می کنم به برپا داشتن نماز و گرفتن
روزه و گرفتن سلاح در دست و برای جهاد.
و در آخر نیز توصیه ای به مسئولین مملکتی دارم که تمام کارهایشان را
مکتبی انجام دهند و این خون های ریخته شده که باید درخت اسلام را آبیاری و بارور
کند، پایمال نکنند و در مقابل ضد انقلاب و کفار با قاطعیت عمل نمایند.
" با درود به روان پاک تو ای شهید با تو پیمان می بندیم که ادامه دهنده
ی راهت باشیم.
"
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" حبیب الله سعیدی " می نویسد