loader-img-2
loader-img-2

شهید احمد رستگار در سال 1335 متولد شد و دوران دبستان را در دبستان خیام (شهید شالباف) و دوران راهنمایی و دبیرستان را هم در دو مدرسه سعدی و شهید مصطفی خمینی اهواز گذراند. در آن سال ها در مسجد حجازی اهواز فعالیت می کرد و برای توسعه کتابخانه جعفریه این مسجد بسیار تلاش کرد. در سال های منتهی به انقلاب هم شهید احمد بسیار فعال بود و علیه رژیم پهلوی فعالیت می کرد؛ در راهپیمایی ها و تظاهرات خیابانی حضوری فعال داشت و گاهی هم در اطراف خانه پدری اش در محله کوی مطهری، فاطمیه (یوسفی) و زیباشهر فعالیت می کرد و اعلامیه ها را به دیوارها می چسباند و تصاویری بر روی دیوارها ترسیم می کرد.

آغاز فعالیت رسانه ای شهید احمد رستگار در سال 1360 بود؛ در این سال به عنوان صدابردار پخش وارد صدا و سیمای مرکز خوزستان شد؛ ازدواج هم کرده بود و علاوه بر جنگ و مسجد و صدا و سیما، به خانواده و همسر خود هم بسیار توجه داشت و پسرش "محمد" در همین سال ها متولد شد.

در روزهای که در سنگر رادیو فعالیت می کرد، احساس کرد که مرکز نیاز به دکورساز دارد و به همین دلیل به عنوان دکوراتور برای گذراندن دوره آموزشی به تهران رفت و برای مدتی در کارگاه دکور اهواز فعالیت کرد، ولی نمی توانست در کارگاه بماند و برای رفتن به قسمت صدابرداری تلوزیون و اعزام به جبهه اقدام کرد. با آنکه با مخالفت بسیاری از دوستان و حتی مسئولان رادیو و تلوزیون مواجه شد، دست از اصرار برنداشت و می گفت: "در دکورسازی من در کارگاهی هستم با چوب ها و اجسام بی جان سروکار دارم، اما در فیلمبرداری من در جبهه ها هستم و با این عمل رشادت رزمندگان اسلام را و اوج عظمت انقلاب اسلامی را به مردم ایران و جهان نشان می دهم، به نظر شما کدام بهتر است؟"

شهید احمد از آن به بعد در عملیات های مختلف به عنوان تصویربردار به جبهه ها اعزام می شد و گزارش های متعددی از جبهه ها تهیه کرد. در عملیات والفجر 8 اوج از خود گذشتگی را در تهیه تصاویر از خود نشان داد و در نمایش توان و قدرت رزمنده ها تا سرحد جان پیش رفت؛ تصاویری که از این عملیات برداشت کرد، در تقویت روحیه رزمنده ها بسیار تاثیرگذار بود.

او در حالی که در خطوط مقدم جبهه بی باکانه دوربین فیلمبرداری را مانند سلاح بر دوش داشت و جبهه نبرد کفر و ایمان را به زیر سیطره دوربین خود برده بود، به آرزوی خود رسید و در منطقه عملیاتی فاو و در سال 64 پس از برخورد گلوله به سرش، به شهادت رسید.

وصیت نامه ای از شهید بدست خانواده و دوستان ایشان یافت نشده است . اما خاطرات فراوان ازایشان گویای صدها وصیت نامه است. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" احمد رستگار* " می نویسد