loader-img-2
loader-img-2
شهر آمل، در اولین روز از آبان ماه سال 1333 پذیرای نوزادی شد که نامش را احمد نهادند. او که در خانواده ای روحانی، چشم به جهان گشوده بود، دوران کودکی را در محافل قرآنی، سپری نمود. درسال های 1349 و 1350 برای تشکیل حکومت اسلامی، با جریان مبارزات حضرت امام آشنایی پیدا کرد و از همان نوجوانی، پرچم مبارزه با طاغوت را به دست گرفت. در سال 1351 در حرکت های سیاسی بر علیه نظام ظلم و استبداد، به فعالیت پرداخت و به دنبال این جریان، دستگیر و راهی زندان گشت. پس از آزادی، در مهدیه تهران، مشغول به کار شد و وظیفه تعلیمات و تبلیغات را بر عهده گرفت. زمانی که به خدمت سربازی فرا خوانده شد، به دلیل دارا بودن سوابق سیاسی، از تحویل اسحله به وی، خودداری کردند اما احمد همچنان به کارش ادامه می داد و در هدایت اذهان سربازان و اطلاع آن ها از وضعیت موجود، نقش عمده ای را بر دوش داشت.
همگام با انقلاب، در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت فعال نمود و بعد از پیروزی، به عضویت دفتر نخست وزیری درآمد. برای خنثی نمودن فعالیت های ضد انقلاب به کردستان رفت و در آن جا با دکتر چمران آشنا گردید و به دلیل پشتکار و شایستگی های فوق العاده در ردیف بالاترین اعضای نیروهای جنگ های نامنظم، به رهبری چمران قرار گرفت. امین طبرسی از همان آغاز در صحنه جنگ حضور داشت و در عملیات های متعدد، بر علیه دشمن غاصب، با شهامت و مردانگی جنگید. پس از شهادت دکتر چمران به جهاد سازندگی پیوست و فرماندهی مهندسی- رزمی جهاد استان تهران را تقبل نمود. آن زمان که مأموریت ساختن جاده حاج احمد متوسلیان جهت آماده سازی منطقه والفجر مقدماتی، به او محول شد، وی به عنوان کمک سر اکیپ، انتخاب گشت و در همان مکان، از ناحیه پا مجروح شد، اما باز هم حاضر نبود که برای معالجه جراحاتش، به پشت جبهه برود. بعد از بهبودی به ابوغریب رفت و یک ماه در عین خوش و سپس زبیدات به عنوان مسئول ساختن جاده های مهم آن محور (عملیات والفجر1) گردید. یکی از جاده های استراتژیک در روی پاسگاه گرگنه را در عملیات عاشورا (میمک) با موفقیت محافظت کرد و در تثبیت خطوط و قوی تر کردن خاکریزها، احداث آشیانه و سکوی تانک و همچنین احداث جاده ها جهت ارتباط سریع خطوط با عقبه نقش مؤثری ایفا نمود.
چندی بعد بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی مجروح شد. احمد، در عملیات والفجر 8، در حالی که فرماندهی مهندسی پشتیبانی جنگ در جهاد سازندگی تهران را بر عهده داشت، به همراه سردار شهید «حجت ملاآقایی»، ماموریت شناسایی را در کنار رود «خین» انجام داد و همراه با سنگرسازان بی سنگر گردان 3 سید الشهدا (ع)، وارد میدان عشق و مبارزه فاو گشت ودر بیست ویکمین روز از بهمن سال 1364 در حالی که 31 سال داشت در کنار همان رود، شربت وصال و قرب جاودانی را نوشید تا جاری همیشه تاریخ بماند. او رفت و حمد و ستایش را در شب های مقدس جنگ، بار دیگر به تصویر کشید. پیکر پاکش در امام زاده ابراهیم شهرستان آمل برای همیشه آرام گرفت.
«««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««

شهید احمد امین طبرسی

احمد طبرسی در 13 رجب سال 1332 مصادف با سالگرد تولد حضرت امیر المومنین علی (ع) در خانواده ای روحانی به دنیا آمد. دروس حوزوی را نزد اساتید خود در آمل گذراند. مدتی درقم و سپس در مدرسه سپهسالار سابق(مطهری) ادامه تحصیل داد و در رشته الهیات لیسانس  گرفت. وی درجوانی به تکثیر اعلامیه های امام (ره) پرداخت و در سال 51 به دست ساواک دستگیر شد و در سال 55 به سربازی رفت و باز هم به کار پخش اعلامیه ادامه داد. بعد از آمدن امام به ایران احمد طبرسی در تهران مقیم شدودرپادگان  ولیعصر فعلی دوره آموزش نظامی دید. درشکل گیری هسته اولیه سپاه با دکتر چمران آشنا شد. دکتر چمران از بین 160 نفر، 12 نفر را به عنوان نیروی ویژه نخست وزیری انتخاب کردکه احمد جزء آن ها بود.  زمانی که دکتر چمران وزیر دفاع شد، طبرسی جزء نیروهای ویژه نخست وزیری بود. با آغاز درگیری های کردستان همراه دکتر چمران به پاوه رفت. بعد از پاوه در مرزهای شلمچه ، خرمشهر و اهواز با ضد انقلاب جنگید.  با آغاز جنگ تحمیلی، به همراه شهید چمران به اهواز رفت. احمد درجبهه های جنگ همه گونه امور مدیریتی را به خوبی انجام می داد، رزمنده، راننده، بی سیم چی و ... . احمد که از خوزستان برای معالجه به تهران رفته بود. در 12 اسفند برای شنیدن سخنرانی بنی صدر به دانشگاه تهران رفت. او را به علت ظاهر حزب الهی در دانشگاه گرفتند و کارت شناسایی او با نشان ویژه نخست وزیری باعث کتک خوردن و انتقال ایشان به زندان گردید اما بعد از چند روز  او را آزاد کردند. پس از آن نیزاحمد بارها مجروح شد. بعد از شهادت دکتر چمران به آمل رفت و به عضویت سپاه درآمد و  به صورت بسیجی ساده به جهاد سازندگی ملحق شد ولی با تبحری که داشت در سخت ترین و محوری ترین مناطق به کار گرفته می شد. در عملیات والفجرمقدماتی قبل از شروع حمله در محور چنانه همزمان با پیشروی نیروها، خاکریز زد. وقتی تانک های عراقی به سمت او آمدند. با چراغ های روشن بلدوزر به سمت آن ها شتافت که با اشتباه عراقی ها و تصور حمله زرهی ایران تانک های عراق فرار کردند تا صبح عملیات که نیروهای پیاده به خاکریز رسیدند و پشت آن ها موضع گرفتند . در عملیات احداث پل بعثت روی اروند در عملیات والفجر 8 فعال بود، تا هنگام شهادت فرماندهی یک گردان پشتیبانی جهاد را به عهده داشت. تا اینکه مزد حضور خالصانه خود را با شهادت در راه حق گرفت و پیکر پاک او به آمل انتقال یافت و در امام زاده ابراهیم(ع) به خاک سپرده شد.
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" احمد امین طبرسی " می نویسد