loader-img-2
loader-img-2
زندگینامه
محمدرضا در تاریخ چهاردهم فروردین ماه 1336 در حالی که نقاش چیره دست طبیعت تابلوی بهار را با شکوفه های رنگارنگ آراسته بود، در دامان خانواده ای قهرمان پرور دیده به جهان گشود و با عشق به انجام وظایف دینی بالید و دوران تحصیل را با موفقیت پشت سر گذاشت. از کودکی بسیار فعال و مؤمن و متعهّد بود.
بعد از اخذ دیپلم برای خدمت به کودکان محروم روستایی، راهی روستاهای اطراف مراغه شد و شروع به تدریس و خدمت به محرومین کرد. وی همیشه شیفته ی ادامه ی تحصیل بود و بعد از چند سال تدریس، در کنکور شرکت و در رشته ی ریاضی مشغول ادامه ی تحصیل شد و پس از پایان تحصیلات در دبیرستان مشغول تدریس گشت.
او با عشق و آگاهی و علاقه ی قبلی خود، شغل شریف آموزگاری را انتخاب کرده بود؛ چرا که عقیده داشت آموزگاری شغل تربیت و پرورش و انسان سازی است؛ شغلی است که چون با تعهّد همراه گردد، رضای خدا در آن است.
محمدرضا همیشه و همه جا کمک حال مستمندان و محرومان بود و به صله ی رحم علاقه ی فراوان داشت و در احترام و اکرام به پدر و مادر و نزدیکان، زبانزد همه بود.
عشق به برقراری حکومتی اسلامی، همه جا با او بود و در دوران قبل از انقلاب در حسینیه ی جوانان مراغه فعالیت داشت و بعد از شروع جنگ هنگام بمباران به مناطق بمباران شده می رفت و به افراد مجروح و زخمی کمک می کرد و در این راه خستگی و تشنگی و گرسنگی فراموشش می شد.
بالاخره در تاریخ بیست و سوم شهریورماه سال 1375 در پارک عمومی شهر مراغه، انفجار بمب توسط منافقین کوردل بهانه ی رسیدن او به خدا شد و زندگی سبزش را شکوفه سرخ شهادت آراست.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب آموزگاران شهادت جلد2، صفحه:91، تاریخ:

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" محمدرضا بهروزنژاد " می نویسد