زندگینامه
غفور مؤمنی در تاریخ 3/6/1348 دیده به
جهان گشود.
کودکی او در شهرستان ایذه گذشت و مثل
همه ی کودکان به مدرسه رفت. آموختن علم را تا اخذ مدرک دیپلم از دانشسرای تربیت
معلم ادامه داد؛ سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به عنوان معلم به تربیت
نونهالان ایران اسلامی مشغول شد.
غفور در زمان جنگ تحمیلی به یاری
رزمندگان اسلام شتافت و در عملیات والفجر 8 در تاریخ 9/2/1365 در سنّ 17 سالگی به
شهادت رسید.
وصیت نامه
اکنون که در میادین و جبهه های نبرد
حق علیه ظلمت آماده ی پیکار و قتال کافرین می باشم و در زیر آتش دشمن با قلبی
سرشار از ایمان و مملو از شعف و سرور به سر می برم، افتخار همین بس که توانسته ام
به مکانی راه یابم که اقدس مکان ها و جایی است که رسول الله با پای برهنه در این
مکان مشرف می گردد.
در طول تاریخ همیشه دو جبهه و دو سلک
و مسلک وجود داشته است: 1- حق و 2- باطل. حق همان مسلکی است که خدا و رسول و ائمه و صالحین و
متقین و خردمندان می خواهند. حق سعادت آفرین است و انسان را به سعادت می رساند و
بهترین درجه را مشمول حال انسان می نماید. باطل مسلکی است که شیطان و دوستدارانش
می خواهند و مشقت آفرین و شقی آور است ؛ انسان را رهنمون راه شقاوت و بری و دور از
سعادت می نماید.
حال که مفهوم این دو کلمه ی ساده و در
کل بسیار بامفهوم را فهمیدیم، ببینیم باید منتخب کدام راه و مسلک باشیم؛ حق را
پذیرا باشیم یا باطل. مسلماً هر فطرت آگاه و بیداری جوابی جز پذیرفتن حق ندارد، حق
پیروانی دارد و باطل نیز همیشه حق با باطل درگیر بوده است.
