سال
1337 کودکی پاک و عاشق در روستای «کلاریجان» از توابع شهرستان قائم شهر
چشم به جهان گشود، پدر که سال ها در مکتب اهل بیت(ع) روزگار خود را سپری
کرده بود، به عشق ائمه طاهرین نام فرزندش را «محمدرضا» نهاد. او دوران
کودکی را در میان عطر گل ها و صدای جویبارهای روستایش گذراند، و پس از اخذ
مدرک دیپلم در رشته تاریخ دانشگاه تربیت معلم پذیرفته شد، خلیلی با آغاز
جنگ تحمیلی به جمع برادران غیورش در سپاه پیوست. او با گروه شهید چمران به
سوسنگرد رفت، و مدت 220 روز همراه چمران بود، مدتی بعد خلیلی بر اثر اصابت
ترکش بر پیکرش در بیمارستان بستری شد، و پس از شهادت چمران با بسیج منطقه 4
تهران به جبهه های جنوب شتافت. محمدرضا در مرحل اول عملیات بیت المقدس
حماسه ای بی نظیر آفرید و تا پای جان ایستادگی نمود. سرانجام سرباز 25 ساله
و شیدای خمینی در مرحله دوم عملیات در تاریخ شانزدهم اردیبهشت ماه 1362 در
خرمشهر به شهادت رسید، قطرات خونش شهر حماسه و ایثار را آراست، تاسال ها
بعد کودکان این دیار جوانانی به استقامت کوه های پرشکوه شده و ریشه ستم را
قطع نمایند. خاطرات خلیلی از سال های دفاع مقدس در کتابی به نام «دشت عباس»
به چاپ رسید، او با قلم زیبایش رشادت دلیرمردان ایران را به تصویر کشید.
1327 قائم شهر روستای کلاریجان
بسم
الله الرحمن الرحیم
اکنون که آفتاب جهانتاب انقلاب اسلامی می رود که جهان مستضعفان را با نور
خویش روشن گرداند، در پی این نورافشانی نجات بخش می بینیم که چطور شب
پرستان و پاسداران ظلمت و همه گرگان و کرکسان، انقلاب خونبارمان را مورد
تهاجم قرار داده اند و به خیال خام خودشان، می خواهند این انقلاب را در
چهارچوب مرزهای جغرافیایی، قومی خفه کنند، تا به حیات ننگین و زالوصفتانه ی
خودشان ادامه بدهند. اما کوردلان بدانند که این انقلاب نوری از انوار الهی
است و رهبر این انقلاب تحفه یی الهی برای مستضعفین هستند. امام ما اقیانوس
فضیلت، کرامت و شجاعت است. ای شما! ای عافیت طلبان! بدانید که فرزندان
صدیق خمینی وجود پلید شما را از عرصه گیتی محو خواهند کرد. بدانید که قلوب
مردم مستضعف جهان، حاکمیت انقلاب اسلامی را بر جهان گواهی می دهد، آتش قهر
انقلاب دامن مفسدین را خواهد گرفت و آنها را از هستی ساقط خواهد کرد.
برادران! باید امام (ره ) را با افق گسترده تری بنگرید، بدانید که امام
(ره) امروز حلقوم مستضعفان جهان است. بدانید که امام (ره )، وارث تمام
مکارم انبیاء محسوب می شود. امیدورام خون من به آنها (مردم منطقه) بفهماند
که هرچه زودتر می بایست پرده های جهل، ابهام و تردید را کنار زنند که فردا
دیر است. این جانب سفارش می کنم که من عزادار نمی خواهم، من پیرو می خواهم،
حق ندارید برای من مجلس مفصل ترتیب بدهید. تصویر جان جانان من، خمینی
عزیز را در قبر من بگذارید.
