loader-img-2
loader-img-2
«طلبه شهید: حبیب علی اشرفی » الحمد لله رب العالمین و الصلوه والسلام علی سیدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیه اللّه فی الارضین حجه بن الحسن المهدی لقائم المنتظر (عج ) درود و سلام بر بت شکن زمان ، حضرت امام خمینی (روحی له الفدا) و با درود و سلام به شهدای اسلام و خانواده های معظم آنها، وصیت نامه خود رابا آیه ای از کلام الله مجید شروع می کنم : «فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من قاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجراً عظیماً». «سوره نساء آیه 74» ما شیعیان معتقد هستیم که دوازده امام داریم و در زندگی خود می خواهیم راه و رسم آنها را سرمشق قرار دهیم . اگر چنین هستیم با نگاهی اجمالی به زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام ) طرز چگونه مردن را به ما می آموزد. هیچکدام از ائمه ما در هیچ موقعیت و زمانی به زیر یوغ استعمار و استثمار نرفته اند و با این پدیده ها به هر نحو و وسیله ای مبارزه کرده اند و همیشه می خواستند که استعمارگران و استثمار کنندگان نباشد و از صفحه روزگار محو شوند. گرچه این امر سبب از بین رفتن جان و مال و یاران و موجب آزار واذیّت و حتی اسارت اهل بیت عصمت و طهارت می گردید. مولای متقیان علی (ع ) با دستگاه ظالم معاویه و حسین (ع ) آن مظهر عشق و شهادت ، با دستگاه پلید یزید به مبارزه و ستیز بر می خیزد و آنچنان بر دستگاه جبار می تازد که واقعه کربلا بر همه آشکار و در اذهان عموم جلوه گر است. حسین می دانست که خود، یاراش، اصحاب ، برادر و فرزندانش به شهادت و اسارت می رسند نه با ذلت ، چرا که خود می فرمودند: «انی لا اری الموت الا السعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما» حسین (ع ) هیچ وقت نمی خواهد با ظلم و فساد و ستم زندگی کند و با یزید بیعت نماید. حقیقت امر هم همین است . آری، ائمه ما همه شهیدند، مسمومند و یا مقتول. شاهد سخنم ابن شهر آشوب که گوید بسیاری از اصحاب (یعنی علماء شیعه ) معتقدند که امامان شیعه همگی با شهادت دیده از جهان فروبستند: و دلیل فرمایش امام صادق (ع ) است که فرمود: والله ما منا الا مقتول شهید به خدا هیچ یک از ما نیست مگر اینکه کشته شده و شهید گردیده است . (بحار ج 27 ص 209) و امروزه کل ملت ایران مخصوصاً جوانان این مرز و بوم ، طریق انبیاء و اولیاء را می پیمایند. گرچه همه می دانند که در کوی یار شربت شهد شهادت است و ایثار، ولی رهروان کوی حسین (ع )، انسان موحّد و خداپرست و شاگرد مکتب شهادت بایدچنین باشد. امروز حق و حقیقت آشکار است و مخفی شدن و توجیه کردن قابل قبول نیست . گرچه در دنیای فانی کسی با او کاری ندارد، ولی در روز حساب و دادگاه الهی نمی تواند جوابگو باشد. البته راه شهادت را کسانی می تواند انتخاب کنند که زندگی اخروی را بر ذلت دنیوی ترجیح دهند و این کار همگان نیست که : «ان ّ الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه ِ اولیائه» علی (ع ) می فرماید: جهاد دری از درهای بهشت است که بر روی خواص باز شود. اگر قوانین حاکم بر هستی مرا مجبورنمی کرد که روح بلند پرواز من ، در این قفس تنگ برای مدتی معین بماند، این قفس خاکی را می شکستم و در یک چشم بر هم زدن در ملکوت اعلا روحم می آسود. حجاب چهره جان می شود غبـار تنم خوش آندمی که از این چهره پرده برفکنم . چنین قفس نسزای من خوش الحان است روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم . شهادت ، سعادت مطلق است که هرکس سعادت ابدی بخواهد باید راه جهاد و شهادت انتخاب بکند، شهادت بالاترین مرحله تکامل عملی انسان است. پیامبر اسلام می فرماید: فوق کل ذی بر برٌّ، حتی یقتل الرجل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر پیامبر اسلام (ص ) مرحله تکامل را بیان می فرماید که فوق هر نیکوکاری ، نیکوکاری هست . ولی وقتی انسان در راه خدا شهید شود بالاتر از آن نیکوکاری نیست . یعنی شهادت آخرین سیر سلوک الی الله است . به همین جهت است که شهید پس از شهادت ، کرامت و عنایت خداوند را مشاهده می فرماید. «اشرف الموت قتل الشهاده » (شرافتمندترین مرگها شهادت است )(بحار ج اول ص 8 به نقل از امالی ) و در فضیلت شهید آیات متعددی در قرآن مبین آمده است که به چند تا اشاره می کنم . سوره آل عمران آیه 169 می فرماید: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون ». مپندارید آن کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند آنها زنده اند و از نعمتهای الهی بهره مند می باشند. درباره این آیه دقیق فکر بکنیم می بینیم خداوند صریحا می فرماید که شهدا زنده اند لکن شما مردم با چشم ظاهری نمی توانید ببینید چشم بصیرت می خواهد آنها را مشاهده کند که در بهشت متنعّم هستند و در جای دیگر در همین رابطه می فرماید: خلقتم للبقاء لا للفناء در آیه 154 سوره بقره می فرماید: ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون " ( به کسی که در راه خدا کشته می شود مرده نگوئید آنها نمرده اند بلکه زنده اند ولی شما این واقعیت را درک نمی کنید.) البته این مطلب را هم از استاد معظم جناب آقای صادقی برای زینت یافتن وصیت نامه ام بنویسم که در رابطه با شهادت می فرمودند: افراد معمولی و آنان که به رشد مکتبی نرسیده اند، از درک و فهم آن (شهادت ) ناتوانند. سخن در مورد شهادت خیلی بالاتراست نه تنها من بلکه هیچ کس نمی تواند بیان کند. قلم و زبان از ادای مفهوم شهادت ، قاصر و عاجزند. در اسلام مسئله سرنوشت انسان هم مورد بحث است که نباید از آن غفلت کنیم و بگوئیم اگر فلان جا نمی رفت این طور نمی شد، این حرفها غلط و از نظر اسلام محکوم است . اجمالی به جنگ احد، برای ما درسی است . گروهی از مسلمانان پس از شکست ظاهری احد و دادن شهدا، وحشتناک ومایوس و ناامید شده و بیم و هراس بر آنان سایه افکنده بود به طوری که می گفتند: لوکان لنا من الا مرشی ما قتلنا ههنا اگر ما بر حق بودیم و سهمی از پیروزی داشتیم اینجا کشته نمی شدیم ، قرآن کریم درپاسخ آنها می فرماید: قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم (آیه 154 - آل عمران ) کشته شدن آنها در میدان جهاد به خاطر این نیست که بر حق نیستند، بلکه به این جهت است که تقدیر الهی که راهی برای فرار از آن نیست چنین جریان یافته که کشته شدگان در بسترهای شهادت آرام گیرند. اگر برای جهاد بیرون نمی آمدند و در خانه ها می نشستید آنان که کشته شده بر آنان مقرّر شده بود که به سوی بسترهای خویش خارج می شدند و راه فراری از اجل مسمی که قابل یک ساعت تأخیر و تقدیم نیست وجود ندارد. انسان اگر به زیرزمین برود و از مرگ فرار کند باز هم اجل مسمی هروقت برسد به تاخیر نمی افتد. مانباید بگوئیم اگر به جبهه نمی رفت شهید نمی شد، این اشتباه است . کسان زیادی هستند که ازاول جنگ در جبهه اند ولی شهید نشده اند و کسانی را هم شنیده ایم که از جبهه سالم برگشته اند و دم خانه خود از دنیارفته اند. پس جبهه رفتن باعث مردن نیست ، بلکه تقدیر الهی چنین است که عده ای در جبهه شهید شوند، البته این از الطاف خفیّه الهی است که شامل حال شهدا شده است و می شود وخداوند در سوره دیگر می فرماید: " یا ایها الذین آمنوا لاتکونوا کالذین کفروا و قالوا لا خوانهم اذا ضربوا فی الارض او کانوا غزی لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل الله ذالک حسره فی قلوبهم (آل عمران/156) ای کسانی که ایمان آورده اید همانند افراد کافرنباشیدکه وقتی برادران شان به مسافرتی می روند و یا در جنگی شرکت می کنند (کشته می شوند و یا می میرند) می گویند اگر آنها نزدما بودند نمی مردند و یا کشته نمی شدند (شما این گونه سخنان را نگویید) تا خدا آن این حسرت را بر دل آنها بگذارد و درجای دیگر می فرماید: «والله یحیی و یمیت والله بما تعملون بصیر» حیات و مرگ به دست خداست ، خداوند به آنچه می کنید بیناست(156/آل عمران ) من آرزویم این است که فتنه و فساد از روی زمین برداشته شود و اگر جهاد می کنم ، به جبهه می روم و درس می خوانم ، هدفم این است . هدفم خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی است و ممکن است در این راه شهید شوم که این آرزو و تمنای دل من است (همیشه این دعا بر لبم جاری است که خدایا آخرین لحظات عمر مرا در کربلای ایران با شهد و شهادت گوارا فرما. خداوندا! مرا به مولایم حسین میهمان کرامت فرما. این دعای من است چرا که زمان ، زمان شهادت ، روز، روز عاشورا و مکان ، مکان کربلاست . ای مولایم ! ای حسین فاطمه ! من به ندای «هل من ناصرینصرنی » تو لبیک می گویم و سالهاست که : با لیتنا کنا معک فنفوز فوزاً عظیما می گویم . ای عزیز زهرا! عاجزانه تقاضا می کنم که مرا هم در لشگر خود ثبت نام فرما. آمدم به دیدارت ، مرا قبول کن. ای امت حزب الله و ای مردم مسلمان ایران ! این جنگ ، جنگ کربلاست ، واقعه عاشورا در زمان ما تکرار شده و شاید به این علت باشد که امت مسلمان را به امتحان کشد تا لبیک گویندگان شناخته شوند. ای مردم! نکند ماها نتوانیم از عهده امتحان برآییم ، و یقین بدانید که این امتحان، یک امتحان الهی و واقعی است . ای مومنین ! به خاطرعلاقه به دنیا، زن و بچه و... توجیه گر مسائل نباشید؛ مثل کسانی که واقعه کربلا را توجیه کردند و حسین را تنها گذاشتند. من نمی دانم چرا یک عده درباره آیات قرآن و دستورات اسلام خوب فکر نمی کنند، مگر می شود یک سری مسائل واجب باشد و یک سری واجب نباشد. خداوند تمامی فروع الدین را واجب فرموده است، همچنانکه نماز واجب است، روزه و حج واجب است ، جهاد همه واجب است . آنهائی که نماز می خوانند و روزه می گیرند و به حج می روند، حرف بنده با آنهاست ، عزیزان مگر خداوند در قرآن جهاد را برای ما متذکر نشده است ؟ پس چرا باید مسئله را توجیه کنیم؟ به خود آییم و اگر واقعاً شیعه هستیم به تمام معنا باشیم و یا این که مثل دیگران نماز و روزه و غیره را هم رها کنیم و آسوده خاطر شویم . مگر می شود ماها مدعی باشیم که شیعه علی (ع ) هستیم و طریق او را انتخاب نکنیم ؟ آیا علی جهاد نکرد؟ آیا علی به شهادت نرسید؟ آیا امام حسن مجتبی (ع) و ائمه ما به شهادت نرسیدند؟ یک عده ننشینند و بگویند که این جنگ و جهاد، همان جنگ و جهاد قرآن نیست ؟! بلکه این طور تفکرها افکار شیطانی است و همانها سخت در اشتباهند. اینها صریحاً بگویند چون به ضرر جان و مال و اولاد ما وزندگی ما تمام می شود ما قبول نمی کنیم ، این حرف دیگری است . خداوند در قرآن می فرماید: کتب علیکم القتال و هو کره لکم عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم ... (بقره 216) خدا جنگ و مبارزه با دشمن را بر ما واجب فرموده است گرچه زحمت و مشقت زیادی دارد و شما از تحمل آن همه مشقتها اکراه دارید، ولی بدانید که تحمل این زحمت ها و ناراحتی ها نتیجه اش برای شما خیر و سعادت است . ای پدر، ای مادر، در این آیه که متذکر شدم تفکر کنید و بدانید که صبر کردن نتیجه اش خیر و خوشبختی است . درست است که تحمل از دست دادن عزیز بسیار سخت است و مشکل ، ولی چون راه، راه خداست باید صبر کرد و خداوند وعده داده است که به صابران اجر و پاداش زیادی عطا خواهد فرمود. ای پدر گرامی و ای مادر عزیز! مگر روزی نبود که شما هیچ فرزندی نداشتید، مگر نه این است که خداوند این همه اولاد را برای شما امانت داده است ؛ پس شما امانتدار هستید و روزی باید به صاحبش برگردانید، شما باید افتخار کنید که فرزندی را تربیت کرده اید که همه عمرش را و تمام وجودش را در اختیار اسلام وقرآن گذاشته و به خاطر قرآن قدم برداشته و جهاد کرده و شهید شده است . ای پدر، ای مادر! قامتتان را مثل کوه راست و استوار گردانید و استقامت و پایداری کنید و حسرت شنیدن یک آه و ناله را بر دل دشمن بگذارید. ای پدر، ای مادر! همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید و بر جان امام دعا کنید. همیشه بعد از نماز برای سلامتی حضرت امام و پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید. ای پدر، ای مادر! من از شما خجالت می کشم و شرمنده هستم چون فرزند خوبی برای شما نبودم . همیشه آرزویم این بود که روزی خدمتگزار شما باشم ولی تقدیر الهی چنین بوده است . شما ای والدین عزیز و مهربانم ! با آن همه مشکلاتی که داشتید و آن همه فقر جان سوز را تحمل نمودید که حضرت ابراهیم به زیربار دیگران نرفت . شما اینها را کشیدید و مرا به این راه فرستادید. شما ای مادر عزیز! شبها نخوابیدید و با چه رنج ها و مشقت هایی مرابزرگ کردید و آرزو داشتید که من هم در پیری برای شما خدمت کنم. مادر، پدر، ناراحت و غمگین نشوید انشاء الله در بهشت خدمتگزار شما خواهم بود. پدر مهربان و مادر عزیزم ! موقع اعزام جبهه از شما اجازه نگرفتم امیدوارم که انشاء الله بعد ازشهادتم برایم اجازه بدهید. بنده می دانم که تربیت صحیح اولاد خیلی دشوار است . پدر و مادر خون دل می خورند و رنج می برند ولی امیدوارم به بزرگواری خویش مرا حلال کنید و از خداوند برایم طلب مغفرت نمائید. تاکید می کنم مادرجان در شهادت من صبر کن تا اجر و پاداش زیادی بگیری ، می دانی که این انقلاب دشمنان زیادی دارد، کاری نکن (از قبیل گریه ، جزع و فزع زیاد) که دشمنان اسلام خوشحال شوند. ای برادران و ای خواهرانم! شما هم در شهادت بنده استقامت نمائید و به وصایای من عمل بکنید و تقوای الهی را پیشه خود سازید و پشتیبان انقلاب اسلامی ، امام امت و ولایت فقیه و مسئولین مملکتی باشید که بسیار مسئله مهم است . فرزندان خود را با قرآن و اسلام و احکام الهی آشنا سازید که عملی بسیار ارزشمند است . از پدر ومادر عزیزمان مواظبت نمائید و هیچ وقت قلب آنها را از خود نرنجانید که خداوند هم از شما خوشحال می شود. ای پدر، ای مادر و ای برادران و خواهرانم و ای اقوام و ای مردم ! بدانید که بنده این راه را با کمال بصیرت و آگاهی انتخاب کرده ام و هیچ گونه اجباری در کار نبود و نیست ، من همیشه عاشق جبهه بودم و در دلم عشق به شهادت و لقاء الله را پرورش می دادم و الان با اختیار و آگاهی عازم جبهه می شوم . وصیتم به دوستانم و حزب الله و روحانیت این است که جبهه ها را خالی نگذارند، پشتیبان ولایت فقیه باشید در مجالس شهدا زیاد شرکت کنید. بر سر مزار و خاک شهدا بروید و همیشه با خانواده های شهدا در ارتباط باشید. پدر و برادرانم دروسایل بنده حق تصرف دارند و هر طور خواستند و شرع مقدس اجازه می دهد عمل کنند. از طرف بنده از تمام دوستان وآشنایان و اقوام حلالیت بطلبید، چون در جمله بندی وصیت نامه ام امکان اشتباه است دوستان عزیز می توانند آنها را اصلاح کنند. همچنین عزیزان اختیار دارند در بعضی مطالب تغییر بدهند چون وقت نداشتم پاکنویس نکردم . اشتباهاتی که بعدا به ذهنم آمده است در جای خود تغییر داده ام . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته به تاریخ 4/11/65 استان: آذربایجان شرقی شهرستان: هشترود تولد: 1343 شهادت: 19/1/66-شلمچه     
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای" حبیب علی اشرفی " می نویسد