ایشان در طول انقلاب علی رغم مخالفت های خانواده در تمام تظاهرات شرکت می
کرد. شب ها بالای پشت بام الله اکبر می گفت ، پس از پیروزی انقلاب وارد
سپاه پاسداران شد. اول جنگ در خرمشهر جنگید و قبل از عملیات بیت المقدس گفت
چون من در زمان اشغال خرمشهر بودم الآن در آزاد سازی آن هم حضور داشته
باشم . من مجروح بودم و در خانه بودم که با موتور آمد و گفت من دارم می روم
جبهه ، موتورم را میگذارم اینجا ، خداحافظی کرد ورفت من آخرین نفری بودم از
خانواده که او را دیدم روحش شاد.(عباس علی عظیمی )