loader-img-2
loader-img-2

بهانه ای برای شکنجه

 گفتن کلمه اسیر واسارت به زبان ساده وراحت است اما گذران عمر درمحیط بسته دور از وطن وخانواده بسی مشکل وطاقت فرسا است. !

سالامت  روحی  وبا صلابت ایستادگی کردن دربرابر دشمن افلقی خود معجزه ای است از عنایات والطاف الهی وایمه اطهار علیهما السلام

باهم بخوانیم

اگراسیر می شدید ...
15/3/62
درنامه ای برای یکی ازبستگانم ازوضعیت کاروزندگی وچگونه به سرآوردن دوران عمر در اسارت برایش نوشتم. عراقیها همین را بهانه ای کردند برای زدن. آنها می گفتند که نامة سیاسی نوشته ام. من و 12 نفر از همبندانم را به همین جرم، بردند زیر شکنجه. اول ما را بردند به یک راهرو که کف آن را با مالیدن صابون لغزنده کرده بودند. به محض ورود به آن، نگهبان سمت چپ یک سیلی می گذاشت تو گوشت وتا به خودمی آمدی، نگهبان سمت راست هم وظیفه اش را انجام می داد آن وقت محکم می خوردی زمین. فلک کردن، دومین نوع نتبیه بود وخواباندن بچه ها به شکل ضربدربر روی هم وبعد با یک فرمان برخاستن، ازتنبیه های مضحک دیگرآنها بود. غیر از اینها، ما را دریک توا لت ریختند و با هزار زوردر را بستند.
بعد ازآن، سه روز هم دریک اتاق 3*3 که هیچ محفظه ای نداشت،زندانی بودیم. درآن سه روز که گرم بودن هوا تنفس را مشکل کرده بود، هرپنج دقیقه، یک نفرمأموربود که با گرداندن پیراهنش هوای اتاق را جابه جا کند. هوا ان قدرگرم بود که وقتی آن شخص قبل ازچرخاندن، باد بزن(پیراهنش) را می چلاند، عرق زیادی ازآن خارج می شد.وقتی تمام این مصیبتها را ازسر گذراند یم، گوش به پند حکیمانة صاحبان اردوگاه دادیم: ازجان ما چه می خواهید؟ چرا این نامه ها را می نویسید؟ ما که به شما غذا، امکانات ورزشی و... را می دهیم. برویدو زندگی بی سرو صدایی داشته باشید. خدا را شکرکنید که اسیر ما هستید، اگراسیراسرایئل بودید، چه کار می کردید؟!

      جان فدای دین و میهنم که سرزمین پاکیها است   .من ازشما برادران وخواهران یک تقاضا دارم وآن این است که هرگز بدون حجاب اسلامی و بدون وضودرخیابانهای این  سرزمین حرکت نکنید

راوی : علی  سلمانی –کرمان